پاورپوینت کامل داستانهای قرآنی ;هزار راه نرفته ۲۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستانهای قرآنی ;هزار راه نرفته ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستانهای قرآنی ;هزار راه نرفته ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل داستانهای قرآنی ;هزار راه نرفته ۲۴ اسلاید در PowerPoint :

۴۶

«وَ عَسَی أن تکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیر لکُم». (سوره ی بقره، ایه ی۲۱۶)

سیمای رنج را دوست دارم. چرا که در آن نیرنگی نیست. ریشه ی درد را نمی توان وانمود
کرد یا به اختصار تظاهر نمود.۱

* * *

در کودکی پیله کرمی ر روی درختی یافتم، درست زمانی که پروانه خود را آماده می کند
تا از پیله خارج بشود. کمی منتظر ماندم، اما سرانجام چون خروج پروانه طول کشید،

تصمیم گرفتم به این فرایند شتاب ببخشم، با حرارت دهانم پیله را گرم کردم تا این که
پروانه پرواز خود را آغاز کند؛ اما بال هایش هنوز بسته بود و کمی بعد مرد.

* * *

بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود. اما من انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه
کوچک، تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدانم بوده، اما همان جنازه
باعث شد تا بفهمم که یک گناه کبیره حقیقی هم وجود دارد و آن فشار آوردن بر قوانین
بزرگ کیهان.۲

* * *

دنیا محنت کده مطلق نیست.

یکی از آدرس های خداوند، دل های شکسته است.

شما وقتی از همه جا مایوس و درمانده می شوید، چه می کنید؟

او راه مشهد را در پیش گرفت.

مادر کانون عاطفه است. چشم در چشم فرزندش می دوخت و می نگریست.

از طبیبان سر خورده شده بود. یاد چشمهای زیبای فرزندش که اکنون سالهاست بی فروغ شده
و بازار گرم آن از رونق افتاده بود، او را سخت می آزرد.با خود می گفت: از همه ی
اطبا که بگذریم، هنوز آن طبیب حبیب و آن حجّت موجّه هست. خرامان و دامان کشان رفت
تا میعادگاه دوست و خودش و بچه اش را کشید تا پای ضریح.

سخت است چشم به مشبکهای ضریح مالیدن.نه؟

اما او این کار را کرد.

بدن کودک از شدت شوق می لرزید. مادر زیر لب زمزمه می کرد… یا علی بن موسی الرضا!

خادمی از خدّام حرم نیز گلدان های بالای ضریح را تمییز می کرد که ناگاه یکی از
گلدانها از دستش رها شد و درست بر فرق سر آن کودک بینوا فرود آمد.

خون که از سر او چکید، دل مادر نیز فسرد.

غم بر دلش چنگ زد و راه نفس را بر او بست.

چرا مردم این جور نگاه می کنند؟! اینجا دار الشفاست. حق ندارند…

زن درمانده نگاهی به ضریح کرد که نگو،

آهی از سر حسرت کشید و بچه اش را برداشت وگریخت.

گریخت که دیگر هیچگاه برنگردد… و دیگر به هیچ کس نگوید که این جا دار الشفاست.

* * *

اما چه زود برگشت. فردای آن روز! و چه اشکی می ریخت، مثل باران!

ولی این اشک اشک درد نبود، اشک شوق بود.

جگر گوشه اش بینائی خود را باز یافته بود. از دکتر معالجش پرسید: آخر چطور؟

گفت: لخته های خون در سر او بود که مانع بینایی اش می شد. ضربه ی گلدان، لخته را
بر طرف کرد! زن فریاد کشید: خدایا! بچه ام دوباره می بیند!… دوباره می بیند!

* * *

من نمی دانم خواننده این سطور چند ساله است؟

اما می دانم اگر اندکی فکر کند، می تواند از آن گلدان سنگینی که نا بهنگام فرود آمد
در جای جای زندگی خویش نمونه هایی بیابد.

آنچه اتفاق می افتد، مهم نیست.

مهم آن است: در ورای آن خون ریختن ها بر چهره

بصیرت و بینایی را مشاهده کند.

هر چند حیف!

متأسفانه بعضی آنها را می بینند و یاری رسان را نمی بینند.

۱. نامه ها واشعار، ص۸۴.

۲. یاد داشت های ممنوعه برداشت های وارونه، ص۳۰.

Tousand Untraced Ways

Mustafa Amiri

…and it may be that you dislike a thing while it is good for you

Qurشan, 2:216.

I like hardshiP, for there is no trick in it. The root of Pain cannot be shown
or, in a word, be Pretended.1

***

During childhood, I found a cocoon on a tree, exactly when a butterfly PrePared
itself to get out of its cocoon. I waited for a little. But, when the ge