پاورپوینت کامل بدون عشق، همه ما نعش کشیم ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بدون عشق، همه ما نعش کشیم ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بدون عشق، همه ما نعش کشیم ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بدون عشق، همه ما نعش کشیم ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۹۳

[نقد و بررسی فیلم از کنار هم می گذریم (ایرج کریمی)]

من در گوشه این جاده نشسته ام،

مرگ، نزدیک است؛

مرگ، شیرین است؛

مرگ، ادامه زندگی است.

همه ما کم و بیش به فکر مرگ افتاده ایم. بعضی از ماها وقتی اسم مرگ را می شنویم، موی بدنمان سیخ می شود. بعضی ها هم خودشان را
به بی خیالی می زنند و بعضی ها دستشان را بالا می گیرند و می گویند: خدایا شکر!

«از کنار هم می گذریم» از آن دسته فیلم هایی است که اگر بخواهیم استانداردی برای فیلم در نظر بگیریم، در کف سنگین ترازو قرار
می گیرد. فیلمی که مهره های آن به خوبی چیده شده است تا ایرج کریمی در اوّلین کار بلند سینمایی خود، سربلند بیرون بیاید. این فیلم هم
مثل همه فیلم های خاص و جشنواره ای، با بی مهری گیشه، روبه رو شد. داستان فیلم، داستان چند تیپ و شخصیت است که همگی، مرگ را
در نزدیکی خود احساس می کنند. همگی، چند ویژگی مشترک دارند از جمله: نداشتن خانواده کامل؛ همه پریشان اند؛ همه دنبال کسی
می گردند که با او حرف بزنند؛ همه به گونه ای تنها و عزادارند.

مهندس (شاهرخ فروتنیان) همسرش را طلاق داده. ژاله (فریبا کامران) همسرش را از دست داده و فهمیده است که همسرش، زن دوم
اختیار کرده. مرد شمالی (پدر ارس) زنش مرده است و پسرش هم بر اثر همان بیماری، در حال مردن است. و در آخر، نعش کش (مهران رجبی)
که شغلش، خود، نشانه تنهایی و عزاست.

همه شخصیت ها به طرف شمال حرکت می کنند. مرگ، نزدیک است و جاده های سرسبز شمالی (یعنی زندگی) خود را نشان می دهد. ایرج
کریمی چه می خواهد بگوید. همه در یک جاده حرکت می کنند. مرد که لاستیک را با دست می چرخاند و می دود. همه اینها نشانه این است
که مرگ و زندگی، دو واژه جدا نشدنی است. یا به قولی دیگر: مرگ ادامه زندگی است، نه متضاد زندگی. مرگ، آن قدر هم که ما فکر می کنیم،
چهره وحشتناکی ندارد و خیلی هم از ما دور نیست. اگر کمی به دور و بر خود نگاه کنیم، حتماً آن را در نزدیکی خود خواهیم دید.

دیالوگ های فیلم، همان طور که انتظار می رفت خیلی ماهرانه نوشته شده است. ایرج کریمی (که خود از بزرگْ منتقدان سینمای ایران
به شمار می رود) تمام دیدگاه های شخصیتی خود را در دیالوگ و تصویر، نشان داده است؛ همان نکته ای که شاید به فیلم ضربه زده است. مثل
صحنه اوّل فیلم که دستیار کارگردان، کتاب عباس کیارستمی را به نوجوان منتشر می دهد. به نظر شما اگر این صحنه از فیلم حذف می شد
اتفاق خاصی می افتاد. مطمئن باشید آب از آب تکان نمی خورد و فقط دینِ کریمی به کیارستمی نشان داده نمی شد.

جالب ترین شخصیت فیلم نعش کش است که با دیالوگ های فانتزی خود، زندگی ای کاملاً رئال را بیان می کند.

نعش کش: «به امام رضا گفتم، یا امام هشتم! من می خوام راننده نعش کش بشم. مگه راننده نعش کش، چه اشکالی داره؟! همه که نباید
دکتر و مهندس بشن. مگه این جامعه به راننده نعش کش نیاز نداره؟ خوب اگه یکی مُرد، یکی باید باشه که جسمش رو از رو زمین برداره. از
اون موقع با اون سن کم، به فکر نیازهای جامعه بودم».

راننده نعش کش کسی است که از شغلش رضایت کامل دارد و آن را شغل خود می داند و نسبت به آن، احساس مسئولیت می کند. در همان
حال هم عاشق سینماست. اکثر حرف های فیلم در دیالوگ های راننده نعش کش است از جمله: «تو این شغل واردات نداریم. الحمدالله تو این
زمینه، خودکفاییم».

ژاله نمی تواند زن دیگری را ببیند که مردی را که او دوست داشته، او هم دوست داشته باشد و هر جوری هست می