پاورپوینت کامل مبانی تفاهم ادیان توحیدی قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مبانی تفاهم ادیان توحیدی قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبانی تفاهم ادیان توحیدی قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مبانی تفاهم ادیان توحیدی قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۵۳
در مقاله گذشته سخن از مذاکره و تفاهم ادیان توحیدی بود. مقصود
از تفاهم و تمایز آن از دعوت و مجادله و ضرورت آن مورد بحث قرار
گرفت .
اینک درادامه آن گفتار بر آنیم که مبانی تقاهم را مورد بحث و
بررسی قرار داده واصولی را که ادیان الهی بر آن همداستانند یادآوری
نماییم .
قرآن کریم دین خدا رااز آدم تا خاتم یک جریان به هم پیوسته
معرفی می کند و به صراحت اعلام می دارد که پیامبران رشته واحدی را
تشکیل داده و همواره بشر را به جهان بینی واحد دعوت می کرده اند:
ولقد بعثنا فی کل رسولاان اعبدواالله . ۱
براین اساس پیامبر پیشین مبشران پیامبران پسین بوده اند. و
پسینیان موید و مصدق پیشینیان ۲ .
به گواهی قرآن خداونداز همه پیامبر براین مطلب که موید و مبشر
یکدیگر باشند پیمان شدید واکید گرفته است و خود را نیزاز گواهان
آن پیمان به شمار آورده است ۳ .
ازاین روی اعتراف به واقعیت ادیان آسمانی و پیامبران برگزیده
الهی واحترام ه کتب و شرایع آنان جزءاصول اعتقادی اسلام شمرده شده
است .
قرآن در بسیاری از آیات مردم را به ارزش معنوی این اصل توجه
داده و صراحتاایمان به انبیاء سابق را ملازم و همردیف ایمان به
پیامبراسلام (ص )اعلام نموده است :
قولوا آمنا بالله و ماانزل الی ابراهیم واسماعیل واسحق و
بگویید به خدا و آنچه ابراهیم اسماعیل اسحاق یعقوب واخلاف آنان
نازل شده و آنچه به موسی و عیسی وحی شده و آنچه به سایرا نبیاءاز
پروردگارشان رسیده ایمان آورده و میان هیچ یک از آنان فرقی
نمی گذاریم .
در خصوص پیامبر آن جا که از ویژگیهای بارز آن حضرت سخن می گوید
وی را تصدیق کننده پیامبران و آیین و کتاب وی را گواه بر صدق
کتابها و آیینهای آسمانی پیشین معرفی می نماید: [نزل علیک الکتاب
بالحق مصدقا لمابین یدیه وانزل التواره] .
خداوند کتاب (قرآن ) را بر تو به حق نازل کرده که تصدیق کننده
کتابهای پیشین است . واز پیش تورات وانجیل را برای هدایت مردم
فرستاد.
این گواهی و تصدیق قرآن از آیین پیشین تنها در حوزه مسائل اصولی
واعتقادی محدود نمی شود بلکه مسائل ارزشی و دستورات عملی را نیز
شامل می شود.
قرآن کریم در موارد گوناگون نمودهایی ازاین اشتراک و همبستگی را
بیان کرده است از جمله : خداوند در برخی از آیات پس از آن که معارف
وارزشهایی را بیان می دارد یادآوری می کند که این معارف وارزشها
در کتب پیامبران پیشین نیز وجود داشته است :
قرآن در سوره[ اعلی] پس از آن که مطالبی درباره خلقت و هدایت
انسان و جمیع مخلوقات بیان می دارد و براهمیت رستگاری وارزش
آخرت گرایی تکیه می کند واز تزکیه ذکر و نماز به عنوان عوام
رستگاری انسان یاد می کند می فرماید:
ان هذا لفی الصحف الاولی صحف ابراهیم و موسی .
مسلما این گفتار در صحیفه های پیشین صحیفه های ابراهیم و موسی
نیز هست .
اگر[ هذا]اشاره به تمام سوره باشد معنی همان است که بیان کردیم .
یعنی این حقایق واصول کلی واساسی دین که دراین سوره مبارکه مندرج
است در کتابهای پیامبران پیشین از جمله :ابراهیم و موسی ( ع ) نیز
آمده است .
اگر[ هذا]اشاره به[ قدافلح] تا آخر سوره باشد چنانکه برخی
گفته اند بازهم مشترکات را در زمینه ارزشها و دستورالعملها متذکر
شده است .البته تفصیل بیشتراین مشترکات را در بخشهای آینده خواهیم
آورد.
خداوند در برخی از آیات برای الگوگیری و قوت قلب پیامبر(ص )از
راه و روش پیامبران گذشته و پیروان آنان یاد می کند:
کلا نقص علیک من انباء الرسل ما تثبت به فوادک ۷ . .
ماازاخبار پیامبران هر آن قصه ای که دلت را به آن آرامش بدهیم
بر تو فرو می فرستیم .
فاصبرکما صبراولوالعزم من الرسل . ۸
پایداری نم چنانکه پیامبران بزرگ صاحب ثابت پایداری نمودند.
وان یکذبوک فقد کذب رسل من قبلک . ۹
اگر تو را تکذیب نمودند پیامبران پیش از تو را نیز تکذیب
نموده اند.
این بخش از آیات خود دلیل دیگری است براین که راه و هدف انبیاء
الهی یکی بوده است وگرنه معنی ندارد که خداوند روش آنان را به عنوان
سرمشق والگو برای پیامبراسلام (ص ) بازگو نماید.
پیامبران الهی وابسته به یک مکتب و حامل یک پیام بوده انداما
پایه معرفت و شیوه استدلال آنان در سطح تعلیمات به تناسب سطح دانش و
استعداداقوام مساوی نبوده است . در هر دوره ای تعلیمات الهی به
اقتضای محیط واوضاع کاملتراز دوره قبل بوده است .این حرکت رو به
صعودادامه داشته تا دراسلام در عالی ترین سطح بیان گردیده است :
[ الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی] . ۱۰
پیامبراکرم (ص ) در تبیین این حقیقت می گوید:
[ مثلی و مثل الانبیاء من قبلی کمثل رجل بنی بنیانا
فاحسنه واجمله الا موضوع لبنه فی زاویه من زوایاه فجعل الناس یطوفون
به و یعجبهم فیقولون :الا وضعت ههنا لبنه فیتم قال فاتااللبنه جئت
فختمت الانبیاء]. ۱۱
مثل من وانبیای پیش از من همانند مردی است که ساختمانی را بنا
کرده و آن را نیکو و زیبا ساخته است اما جای یک آجر در گوشه ای از
گوشه های آن باقی مانده است . مردمی که گرداگرد آن ساختمان می چرخند
از بنا و ذوق و سلیقه ای که در آن به کار رفته است در شگفتند. ولی
پرسشی دارند که چرا دراین ساختمان زیباین آجر گذاشته نشده است
تا کامل گردد.
پیامبر(ص ) فرمود: من آن آجر آخرین و مکمل هستم ! و سلسله انبیاء را
پایان دادم .
سیره ائمه
دراین باب بر مشی قرآن کریم در متون روایی و سیره معصومان ( ع )
نیز تاکید شده است . پیامبر(ص ) وائمه معصومین ( ع ) در موارد بسیاری
به سیره و کلام انبیای پیشین بویژه سخنان حضرت موسی و عیسی ( ع )
استشهاد کرده اند. واین تنها در مسائل اعتقادی نبوده است بلکه شامل
مسائل اخلاقی نیز می شود.از باب نمونه : علی ( ع ) درباره الگو بودن
رسولان الهی می فرماید:
ولقد کان فی رسول الله (ص ) کاف لک فی الاسوه … وان شئت تنیت بموسی
برای تو پیامبراکرم (ص )الگوی بسیار خوبی است … واگر خواستی
می توانی موسی با عیسی ( ع ) راالگوی زندگی خود قرار دهی …
در کتب روائی ماز فضایل و مواعظ پیامبر بزرگ الهی بویژه موسی
و عیسی سخن بسیار رفته است ۱۳ .
تمسک به کلام آنان به معنای داشتن دیدگاههای مشترک و لزوم احیای
میراث پیامبران بزرگ الهی است .
از نظراسلام ادیان توحیدی مشترکات بسیار دارند و متون دینی در
موارد گوناگون براین مشترکات صحه گذاشته اند.
یادآوری مشترکات و تاکید بر آنها در قرآن و دیگر متون دینی م
آن هم بااین وسعت عللی دارد که از جمله آنها تفاهم ادیان آسمانی
است .افزون براین مراجعه به متون اسلامی و سیره پیشوایان دینی ما
را به دو مطلب اساسی رهنمون می سازد.
۱. دعوت پیروان ادیان الهی به تفاهم .
۲.ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای تفاهم .
دراین نوشتار بر آنیم که این دو موضوع ر به اجمال بحث کنیم .
ولی پیش از آن یادآوری نکته ای و در حقیقت پاسخ به سوالی ضروری
است :
آیا دعوت به تفاهم به معنای رسمیت شناختن دیگرادیان نیست ؟
اگر چنین است این سخن را که[ اسلام تنها دین حق است] چگونه باید
توجیه کرد؟
به عقیده م دعوت به تفاهم با حقانیت اسلام و آنچه پیامبراسلام (ص )
آورده است هیچ گونه منافاتی ندارد زیرا:
۱. تفاهم بر مشترکات مشخص کردن
موارداتفاق انبیاءالهی والتزام به آنهاست .
به بیان دیگراعتقاد و عمل به برخی از تعالیم اسلام .این خود عملی
است مثبت و توفیقی است در جهت گسترش حوزه اندیشه و عمل اسلامی .این
غیرازایمان به بعض و کفر به بعض است که برخاسته از هواهای نفسانی
و مورد نکوهش قرآن است . چگونه ممکن است قرآن از یکسو دعوت به تفاهم
نماید: [یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء] واز طرفی ایمان به
بعض و کفر به بعض را نکوهش نماید.
۲. تاریخ بیانگراین واقعیت است که انسانهااز معاشرت خوب و
برخورد صحیح بیشتر جذب افکار واندیشه های یکدیگر شده اند تااز
راههای دیگر ۱۴ .
بنابراین اسلام با گشودن باب تفاهم می خواهداین شیوه حسنه را در
میان مسلمانان رواج بخشد تاانسانها بهتر بتوانند در محیط سالم و
آزاد حق و حقیقت را دریابند.
۳. دعوت به تفاهم دعوت به خدا و دعوت به ارزشهای اخلاقی واجتماعی
است . وجود و عمل به این ارزشه برای زندگی دنیوی انسانه گر چه
پیرو دین حق نباشند مفید خواهد بود.
تعالیم انبیاء دارای دو بعداست : دنیوی واخروی . نسبت به آثار
اخروی است که مطرح می شود: آیاایمان به پیامبرخاتم (ص ) شرطاست یا
خیر؟ ولی نسبت به آثار دنیوی و فوائدی که عمل به این دستورات برای
انسانها دارد مسلما مشروط به چنین شرطی نیست . بنابراین به حکم
فاعده: [ مالا یدرک کله لایترک کله] برای بهره مند شدن انسانهااز آثار
دنیوی دستورات انبیاء لازم است تفاهم بر مشترکات به عنوان یکی از
راهه مورد توجه قرار بگیرد واز پیروان ادیان الهی که به این
ارزشها معتقدند تقاضای تشریک مساعی و همیاری و همفکری شود تا در
صحنه عمل توفیق بیشتری حاصل گردد. برای تعاون برارزشها (بر و
تقوی ) لازم نیست طرف توافق حتما مسلمان باشد لذا می بینیم
پیامبراسلام (ص ) وقتی از پیمان حلف الفضول یاد می کند می فرماید:
در خانه عبدالله ابن جدعان در پیمانی حضور یافتم که اگر دراسلام
هم به مانند آن دعوت می شدم اجابت می کردم واسلام جزاستحکام چیزی بر
آن نیفزوده است . ۱۵
این پیمان وامثال آن ازارزشهایی هستند که پایگاه و آثار دنیوی
خود رااز دست نمی دهند.
اما
نسبت به آثاراخروی : آیا عمل به ارزشهای مشترک در زندگی اخروی
انسان موثراست یا خیر؟ و برای اعتقاد و عمل بدان ارزشهااجر و
پاداشی هست یا خیر؟
مساله در حیطه علم کلام بایدازارزیابی شود و دراین جا چنین
مجالی نیست . ولی مسلم است اگر پیرو یکی ازادیان آسمانی تا آخر عمر
به حقانیت اسلام پی نبرد یا بدین خاطر که تردیدی در حقانیت دین خود
نکرده تا به تحقیق بپردازد یا بر فرض تحقیق به واقع نرسیده و یا
این که توانایی تحقیق را نداشته است (که دراسلام از همه اینها به
جاهل قاصر یاد می شود) خداوند هرگز خط بطلان براعمال او نمی کشد و
او را معذب نخواهد ساخت . قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:
ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا. ۱۶
م تا رسول نفرستیم (حجت تمام نشده ) کسی را عذاب نمی کنیم .
اصولیین مفاداین آیه را مفاد حکم عقل :
[قبح عقاب بلا بیان] دانسته و می گویند:
[تا خدای متعال حقیقتی را برای بنده ای آشکار نکرده باشد زشت است
که او را عذاب کند.اگر حقیقت برای او روشن شده ولی از روی لجبازی و
عناد باز هم ایمان نمی آورد و به دستورات آن گردن نمی نهد و یااین
که نسبت به حقانیت دین خویش دچار تردید و شک است ولی از روی
بی اعتنائی به دنبال تحقیق نمی رود مسلم چنین فردی از آثاراخروی عمل
به دستورات مشترک بی بهره است و به خاطر بی توجهی و عناد نسبت به دین
کیفر نیز می گردد]. ۱۷
اکنون پس از پاسخ به این سوال اصل مطلب را پی می گیرم .
یادآور شدیم :انبیای الهی افزون بر وحدت دراصول عقائد در
ارزشها و دستورالعملها نیز مشترکات بسیار دارند که نفس وجوداین
مشترکات کافی است برای اثبات لزوم تفاهم . بااین حال دو مطلب اساسی
دیگر نیز می توان بر آن افزود:
۱. دعوت به تفاهم
قرآن کریم دو مرحله برای برخورد بااهل کتاب بیان کرده است . در
مرحله نخست اهل کتاب را بااستدلال و منطق به اسلام دعوت می نماید و
در صورت عدم پذیرش آنان را به نقاط مشترک بین اسلام و دین مورد
قبولشان فرا می خواند:
قل یااهل الکتاب تعالواالی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبدالا
بگوای اهل کتاب به سراغ عقیده ای بیایید که میان ما و شما یکسان
است :این که جز خدای یگانه را نپرستیم و هیچ چیز را با وی شریک
ندانیم و هیچ یک از م دیگری را به جای خدا[ ارباب] نگیرد.
علامه طباطبائی (ره ) در ذیل آیه فوق می نویسد:
دعوتی که در آیه بدان امر شده است در حقیقت دعوت به
اجتماع است … در حقیقت قرآن می خواهد بفرماید: بیایید به این کلمه
مشترک چنگ زنیم و در نشر و عمل به موجبات آن یاور و پشتیبان همدیگر
باشیم]. ۱۹ >
در مقاله گذشته یادآور شدیم : پیامبراسلام (ص ) در نامه هایی که به
زمامداران و بزرگان اهل کتاب می فرسنادند در مرحله اول آنان را به
اسلام دعوت می کردند و در صورت عدم پذیرش بااستشهاد به آیه فوق
آنان را به نقاط مشترک و تفاهم فرا می خواندند ۲۰ .این آیات و
روایات نیز خود بهترین دلیل بر وجود مشترکات بین اسلام وادیان
آسمانی دیگراست . خداوند در آیه فوق مصادیقی از کلمه سواه و
مشترکات را بیان می کند که به گواهی دیگر آیات قرآنی مشترکات منحصر
به آنچه در آیه فوق بیان شده است نیست . که این مطلب را متذکر
خواهیم شد .
آیه شریفه فوق به ما می آموزد:
که اگراهل کتاب اسلام را نپذیرفتند تا در تمامی اهدف مقدس شما را
یاری نمایند بکوشید در بخشی که با شمااشتراک در عقیده و هدف
دارند همکاری آنان را جلب کنید.
زمینه سازی برای ایجاد تفاهم
با نگاهی گذرا به منابع اسلامی در می یابیم که اسلام در برخورد با
اهل کتاب مراعات اصول و دستورالعمل هایی را توصیه می کند که رعایت
آنها تاثیر بسزائی درایجاد تفاهم بین مسلمانان واهل کتاب دارد.
از آن جمله :
۱. رعایت عدل و قسط
اسلام در برخورد بااهل کتاب مسلمانان را به همزیستی مسالمت آمیز و
رعایت قسط و عدل دعوت کرده است . زندگی مسالمت آمیز پایه نخستین
برای رسیدن به سایرارزشها واهداف است و بدون آن هیچ چیز حاصل
نمی شود. ضرورت این مساله در حوزه مسائل فکری واعتقادی بیشتر
احساس می شود. همزیستی مسالمت آمیز یکی ازاصول اساسی دربرخورد با
کسانی است که بااسلام سرجنگ ندارند:
لاینها کم الله عن الذین لم یقاتلونکم فی الدین ولم یخرجوکم من
خداوند درباره کسانی که با شما قصد جنگ در دین نداشتند و شما را
از خانه و دیارتان اخراج نکرده اند شما راازاین که درباره آنان بر
واحسان کنید و به عدل و داد رفتار نمایید باز نمی دارد.
هر کس به اهل کتابی که در پناه اسلام است و در قلمرواسلام زندگی
می کند ظلم و تعدی کنداز دیدگاه اسلام مستحق کیفراست . پیامبراسلام
می فرماید:
من ظلم معاهدا و کلفه فوق طاقته فانا حجیجه یوم القیامه . ۲۲
هر کسی بر معاهدی ستم کند واو را بالاتراز توانش به چیزی وادارد
من در قیامت به نفع او گواهی خواهد داد.
طبق این اصل است که علی ( ع ) در قضیه ربودن خلخال از پای زن یهودیه
(معاهد) به وسیله لشکریان معاویه شدید متاثر می شود و می فرماید:
اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد براو عیبی نیست . ۲۳
در فرهنگ اسلامی احسان و نیکی به اهل کتاب تا حد کمکهای مالی نیز
گسترش می یابد. یهودیان و مسیحیان سالخورده و درمانده در صورتی که
راه اعاشه نداشته باشنداز بیت المال مسلمین ارتزاق می کنند.
علی ( ع ) پیرمرد مسیحی را دید که گدایی می کند. پرسیدند:این واقعه
ناپسند چیست ؟
در پاسخ گفتند:این مرد نصرانی است .
امام فرمودند:
[تا در هنگام جوانی او را به کار گرفتید و در هنگام ناتوانی او
رارها نمودید؟ سپس دستور دادند که او را تربیت المال مسلمین اداره
کنند]. ۲۴
این سیره حسنه بود که مسیحیان اردن در وقت ورود لشکراسلام به آن
دیار به فرمانده لشکراسلام می نویسند:
[شما مسلمانان در نزد مااز رومی ها محبوبترید. گر چه ما با آنان
هم دینیم ولی شما نسبت به ما با وفاتر و رئوف تر و عادل ترید. آنان
بر ما حکومت کردند واموال و خانه های ما رااز ما گرفتند]. ۲۵
مراعات آداب اجتماعی انسانی
مسلمانان وظیف دارند در روابط خود بااهل کتاب ازاصول اخلاقی و
عواطف انسانی پیروی کنند. همانگونه که در هنگام بیماری از مومنین
عیادت می کنند و در سختیها و مشکلات به یاری و کمک آنان می شتابند در
مورداهل کتاب نیز باید همین گونه عمل کنند. حتی برای مردگان آنان
نیز بایداحترام بگذارند. !
پیامبراسلام ( ص ) برای احوالپرسی و عیادت بیماران آنان به بالینشان
می شتافت و در تشییع جنازه مردگانشان شرکت می جست و با گشاده روئی
آنان را می پذیرفت و با آنان ابراز همدردی می کرد و در مجالس سور آنان
شرکت می کرد . ۲۶
حتی پیامبر اسلام ( ص ) در مراسم عزایی که از طرف یهودیان برای
عبدالله بن ابی منافق برگزار شد شرکت فرمودند و به یهودیان و
فرزندان وی تسلیت گفتند! ۲۷ .
امام صادق ( ع ) در یکی از سفرهای خود مردی را مشاهده کرد که در
گوشه ای افتاده و بی حال و وامانده است به همسفرش فرمود:
[گمان می کنم این مرد تشنه باشداو را سیراب کن .
او رفت و برگشت .
حضرت فرمود: سیرابش کردی ؟
پاسخ داد نه . آن شخص یهودی است و من به حال او آگاهم .
امام صادق ( ع )از شنیدن این سخن بر آشفت و حالش دگرگون شد و به
حالت خشم فرمود: باشد مگرانسان نیست ؟] ۲۸ .
عفو واغماض
اسلام نه تنها مسلمانان را در برخورد بااهل کتاب از رفتار مناسب
واعمال خشونت آمیز باز می دارد و آنان را به حسن سلوک و نیکی و
نیکوکاری و تشریک مساعی عوصیه می کند بلکه پا راازاین نیز فراتر
گذاشته و در مواردی که رفتار غیرمنطقی و ناهنجاری از غیرمسلمانی
صادر می شود توصیه می کند که در برابراو عفو واغماض داشته باشند.
قرآن در مورد عده ای از یهودیان و مسیحیانی که آرزوی گمراه کردن
مسلمانان را داشتند و به پیشرفت اسلام حسد می ورزیدند چنین توصیه
می کند:
[ود کثیر من اهل الکتاب لویردونکم من بعدایمانکم کفارا حسدا من
عندانفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتی بعد
یاتی الله بامره ان الله علی کل شی قدیر]. ۲۹
بسیاری ازاهل کتاب به خاطر حسدی که دراندرونشان هست دوست
داشتند شما را پس ازایمانتان به حالت کفار برگردانند آن هم پس از
آن که حق برای آنان نمودار گشت . پس ببخشید و در گذرید تا آن که خدا
فرمانش را تحقق بخشد. خداوند بر هر چیز تواناست .
و در آیه ای دیگر عفو واغماض را برانتقام ترجیح می دهد. ۳۰
در روابط پیامبراسلام (ص ) با یهودیان مدینه مظاهرافتخارآمیزی از
عفو گذشت را می توان دید که حاکی از شدت علاقه آن حضرت به حفظ روابط
حسنه بااهل کتاب است . به عنوان نمونه :
[عده ای از یهودیان برای آزار واذیت پیامبر(ص ) به جای سلام
می گفتند:
السام علیک
مرگ بر تو
عایشه همسر پیامبر که ناظر جریان بود سخت برآشفت و فریاد
برآورد:
السام علیکم .
رسول اکرم (ص ) وی را دعوت به سکوت کرد و فرمود:
ای عایشه ! ناسزا مگو. ناسزااگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین
صورتها را دارد. نرمی و ملایمت روی هر چه گذاشته شود آن را زیبا
می کند.
عایشه که از بردباری پیامبر(ص ) دچار شگفتی شده بود گفت :
یا رسول الله نمی بینی که اینان چسان با کمال وقاحت و بی شرمی به جای
سلام چه می گویند.
فرمود: علیکم کافی است]! ۳۱ .
حتی در مواردی که بی شرمی برخی ازاهل کتاب تحت حمایت مسلمانان از
حد می گذشت و به پیشوایان مسلمانان جسارت می کردند باز هم مسلمانان
به این اصل رفتار می کردند.
[مردی مسیحی به امام باقر( ع ) گفت :انت بقر!
امام با کمال گشاده روئی گفت :
نه من بقر نیستم .
اسم من باقراست !
مرد مسیحی به جای احساس شرم جسورتر شده و شروع بناسزاگوئی کرد و
گفت :
تو پسر زنی هستی که آشپز بود!
حضرت باز با نرمی پاسخ داد: شغلش چنین بود کار عیب و ننگ محسوب
نمی شود!
مرد مسیحی بر وقاحت و بی شرمی خودافزود و گفت :
مادرت سیاه و… بود.
امام بی آن که خشمگین شود فرمود:
این نسبتهایی که به مادرم می دهی اگر راست است خدااو را بیامرزد و
از گنباهش بگذرد واگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ وافتراء
بستی]. ۳۲ .
مشاهده این همه عفو واغماض از شخصیتی که قادر بود همه گونه موجبات
آزار یک مرد مسیحی را فراهم آورد موجب شد که مرد مسیحی به دین
مقدس اسلام که چنین شخصیتی در دامن آن تربیت شده ات جذب شود واسلام
بیاورد.
این گونه رفتاراز پیامبر(ص ) واپمه معصومین ( ع ) حاکی از شدت علاقه
آنان به حفظ روابط حسنه وایجاد تفاهم بااهل کتاب می باشد که باید
الگو و سرمشق ما مسلمانان قرار گیرد.
مجادله احسن
پر واضح است جامعه ای که پیروان ادیان مختلف ر کنار همدیگر زندگی
می کنند بدون برخورد و بحثها مذهبی و عقیدتی نخواهد بود. تفاوت در
مذهب گه گاهی مناظره و مجادله را در پی خواهد داشت . قرآن دراین جا
نیز در آیات متعدد توصیه می کند که پا رااز دائره انصاف و عدالت
بیرون ننهید و مجادله ای نیکو بااهل کتاب داشته باشید.
ولاتجادلوااهل الکتاب الا بالتی هی احسن ۳۳ .
بااهل کتاب جز به شیوه ای که آن بهترین باشد بحث نکنید.
و در جای دیگر می فرماید:
وجادلهم بالتی هی احسن ۳۴ .
به آن چه که بهترین است با آنان مجادله کن . تعبیر به[ احسن]
تعبیر جامعی است که تمام ارزشهای صحیح و مناسب مناظره ر چه در
الفاظ و چه در محتوا و چه در آهنگ و چه در حرکات دیگر شامل می شود.
حلیت طعام
از زمینه های دیگری که اسلام برای رسیدن به تفاهم ایجاد کرده است
حلال شمردن طعام و غذاهای اهل کتاب است .
الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم ۳۵
.امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال گشت و طعام کسانی که کتاب
(آسمانی ) دریافت کرده اند برای شما حلال است و طعام شما برای آنان حلال
است .
طعام در آیه چه مطلق غذاهای اهل کتاب و یا دسته ای خاص همچون :
گندم (بااختلاف آراء فقها) باشد دلالت بر نوعی رابطه بین مسلمانان و
اهل کتاب می نماید و بویژه با توجه به زمان نزول آیه . آیه فوق که
در زمانی نازل شد که اسلام موجودیت خود را در شبه جزیره حجاز تثبیت
کرده و دشمنان اسلام از شکست مسلمانان نامید شده بودند. دراین
مرحله محدودیتهایی که مسلمانان با غیر داشتند برداشته شد.
زمینه سازیهای اسلام برای ایجاد تفاهم بسیاراست که مجال پرداختن به
همه آنها نیست اما آنچه آوردیم دراثبات مدعای م که :
اسلام خواهان همبستگی ادیان توحیدی است کفایت می کند.
اکنون می پردازیم به منابع مشترکات
قرآن میزان مشترکات
ما دراین بخش برای تبیین و تقل مشترکات قبل از هر منبع دیگر
به دلائل ذیل به قرآن کریم استناد می کنیم :
۱. قرآن در میان منابع معرفتی اسلام معتبرترین آنهاست .اعتبار
سایر منابع با آن سنجیده می شود. بنابراین برای دستیابی به مشترکات
اسلام و سایرادیان ناگزیریم که قرآن را ملاک قرار دهیم .
۲. در میان کتب آسمانی قرآن بیش از همه کتب آسمانی بر پیوند و
همبستگی انبیای الهی تکیه کرده واصول کلی و مشترک آن ادیان را
بازگو نموده است .
۳. در عصر نزول قرآن با وجود کثرت یهودیان و مسیحیان همچون : یهود
مدینه و خیبر نصارای نجران و مسیحیان حبشه وارتباط نزدیک آن با
پیامبر(ص )این مشترکات مطرح شده است و آنان با وجود آزادی کامل و
مناظره با پیامبر(ص )این مشترکات راانکار نکردند.
روشن است که اگر قرآن مطالب مربوط به آنان را بر خلاف عقایدشان نقل
می کردانکار و مخالفت می کردندازاین روی سکوت آنان دلیل وجود
مشترکات و همخوانی کتاب آسمانی بسیاری از تعالیم آسمانی اسلام است .
۴.اگر با دیده انصاف و دقت تورات وانجیل فعلی را با قرآن مقایسه
کنیم باز قرآن معتبرترین و مستندترین کتب آسمانی است زیر
براساس مدارک تاریخی تورات وانجیلی که هم اکنون در دسترس ماست
مجموعه ای از تاریخ مواعظاحکام آداب و نظرات دیگران است که به
تدریج و در طول قرنه جمع آوری شده است و به صورت کتابهای مقدس
درآمده است .این اصالت وارزش واقعی این کتب رااز بین برده است .
گر چه در آنها معارف و مطالب عالی اخلاقی و عرفانی دیده می شود.
در عین حال موارد مشترک اسلام و تورات واناجیل فعلی نیز بسیار
است .
برای روشن شدن موضوع کتابهای مقدس یهود و نصارا ر به اجمال
معرفی می کنیم :
کتابهای دینی بهود
عهد عتیق که مورد پذیرش یهودیان و مسیحیان می باشد شامل ۳۹ کتاب
است که به تدریج به تورات اضافه شده است . برخی ازاین کتابه منسوب
به پیامبران بنی اسرائیل بوده و برخی دیگر شرح وقایع و تاریخ قوم
یهود می باشد. توارت یکی از کتابهائعهد عتیق است که مشتمل بر پنج
سفر بر شرح ذیل می باشد:
۱. سفر تکوین (پیدایش ؟ که قصص عبرانیان ازاول خلقت تا وفات یوسف
در آن آمده است و دارای پنجاه باب است .
۲. سفراحبار یالاویان درباره تنظیم احکام دینی و قواعد و حدود
مربوط به فرزندان لاوی می باشد (یکی از فرزندان یعقوب و عهده دار صندوق
عهد) و در ۲۷ باب است .
۳. سفر خروج درباره خروج بنی اسرائیل از مصر می باشد و دارای ۴۰
باب است .
۴. سفراعداداز تعداد
بنی اسرائیل و آنان که پس از موسی مامور نشر دین بودند واز سفرهای
بنی اسرائیل در بیابان[ تیه] و فتح کنعان سخن می گوید و ۳۶ باب دارد.
۵. سفر تثنیه درباره شرایع واحکام عمومی و وصایا می باشد و شامل
۳۴ باب است . بنا به تحقیقات وسیعی که عده ای از دانشمندان مسیحی و
یهودی و… در جنبه های تاریخی تورات انجام داده اند تورات کنونی
سالها پس از وفات موسی توسطاخبار و روحانیون یهود در زمانهای
مختلف نگاشته شده است . تاریخ تالیف سفر خروج قرن نهم سفر تثنیه
قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفراحبار پس از پانصد و شانزده سال
قبل از میلاد نوشته شده است ۳۶ .
. دائره المعارف لاروس تحت عنوان[ تورات] می نویسد:
دانش جدید بویژه بررسیهای بی طرفانه پس از بحثهای طولانی در آثار
گذشته و تاریخ علم اللغه به این نتیجه رسیده که تورات فعلی نوشته
موسی نیست . واین کتاب کارپرداخت عده ای ازاخبار یهود بوده که نام
خود را در آن ضبط نکرده اند و تالیف اسفار آن به تدریج در طول
تاریخ از طرف این عده صورت گرفته است واینان در تالیف تورات به
روایات و مطالبی که قبل ازاسارت بابل شنیده انداعتماد کرده اند. ۳۷
صرف نظراز بررسیهای تاریخی دلائل دیگری وجود دارد که انتساب
تمامی مطالب تورات و سایر کتب عهد عتیق را به وحی الهی تکذیب می کند
که به چند مورد آن دراین جااشاره می شود.
۱. چنانکه متذکر شدیم نگارش تورات سالها پس از وفات موسی ( ع ) بوده
است .
۲. محتوای برخی ازابواب تورات دلالت دارد که نویسنده آن غیراز
موسی ( ع )است از باب مثال : در برخی ازابواب از قول او نحوه کاراو
مطالبی آورده شده است ۳۸ .
۳. شرح وفات حضرت موسی ( ع ) که در آخرین باب سفر تثنیه آورده شده
است ۳۹ بی شک وحی الهی نیست .
۴. وجوداختلاف و یا تناقض هایی بین آیات تورات و همچنین در میان
محتویات سایر عهد عتیق به گونه ای که پاره ای از آیات مضامین قسمت
دیگر را صریحا تکذیب می کند ۴۰ .
۵. نسبتهای ناروائی که در عهد عتیق به ساخت انبیای بزرگ داده
شده تحریف این کتابها را به خوبی واضح می سازد وانتساب آن گفتار را
به پیامبری چون موسی نفی می کند ۴۱ .
انجیل
عهد جدید که مورد قبول مسیحیان است مشتمل بر ۲۷ کتاب است که
اناجیل اربعه بخشی از آن می باشد.
بسیاری از شاگردان و پیروان مسیح در قرون نخستین میلادی انجیلهایی
نوشته اند که از آن جمله چهارانجیل زیر به رسمیت شناخته شد:
انجل لوق مرقس متی و یوحنا.
البته غیرازاین چهارانجیل انجیلهای دیگری هم هست که در آنها
عیسی ( ع )انسان معرفی می شود و نقاط ضعفی که درانجیلهای چهارگانه
یافت می شود و نقاط ضعفی که درانجیلهای چهارگانه یافت می شود در آنها
پیدا نمی شود به عنوان نمونه :ازانجیل برنابا می توان نام برد.این
انجیل در موارد متعدداز آمدن پیامبر آخرالزمان و خصوصیات او خبر
داده است .
دلائل تحریف واین که تمامی مطالب این اناجیل وحی الهی نیستند
فراوان است از جمله :
۱. کثرت انجیلها.انجیلهایی که به نام مسیح اشتهار داشته است از
صد می گذرد.
۲.اختلاف و تناقض اناجیل اربعه با یکدیگر. تنهااگر به دار آویختن
حضرت مسیح ( ع ) که موضوع مهمی از نظراناجیل و مسیحیان است ملاحظه
شود برای اثبات مدعای ما کافی است ۴۲ .
۳. نقل داستانهای مربوط به بعداز بردار آویختن حضرت مسیح ( ع ) با
مطالعه این داستانها به این نتیجه می رسیم که این اناجیل پس از
ناپدید شدن حضرت مسیح ( ع )از طرف حواریون و شاگردان آنان نوشته شده
است ۴۳ .
ارزیابی تورات وانجیل کنونی
با تمام تحریفها و تغییراتی که به مرور زمان در نقل و تحریر نهایی
تورات به وجود آمده است بدون شک بخشی از تورات حقیقی در ضمن
تورات موجود جمع آوری شده است .
قرآن کریم نیزاین مساله را تایید می کند:
[ ای اهل کتاب ! پیامبر ما نزد شما آمد تا بسیاری از کتاب خدا را که
پنهان می داشتید برایتان بیان کند واز بسیاری از گذرد] . ۴۴
[چگونه ممکن است یهوداز تو تقاضی قضاوت کنند در حالی که تورات
که حکم الهی در آن وجود دارد در دسترس آنان است] . ۴۵
این آیات به خوبی می رساند که تورات موجود حاوی قسمتی ازاصل
تورات است . بنابراین اگر همین تورات موجود بااسلام تطبیق شود
مشترکات بسیاری در آن خواهیم یافت .
در مورداناجیل اربعه نیز با همین حقیقت را بپذیریم . بی گمان
اناجیل موجود بخشی از آنچه که به عیسی بن مریم نازل شده است در بر
می گیرد. هیچ دلیلی براثبات مغایرت کلی اناجیل موجود باانجیل
واقعی وجود ندارد. قرآن نیز دراین زمینه می فرماید:
[ از کسانی که گفتند: ما نصرانی هستیم پیمان گرفتیم . آن گاه از
یاد بردند قسمتی از آنچه را که متذکر شده بودند] . ۴۶
بااین حال به خاطر تحریف و… آن دسته حقایقی می تواند مورد
پذیرش قرار بگیرد که شاهدی از قرآن بر آن وجود داشته باشد.
مشترکات ادیان توحیدی
شواهداشتراک ادیان آسمانی را دراصول اساسی وارزشهای اخلاقی بیان
کردیم .اکنون برخی ازاصول مشترک را یادآور می شویم .
در متون اسلامی : آیات و روایات اصولی ذکر شده که اسلام و دیگر
ادیان الهی در آنهااشتراک دارند که مهمترین آنها به شرح زیراست :
۱.اعتقاد به مبدا
نخستین اصل مشترک که قرآن بر آن تکیه دارد عبارت است ازاعتقاد
به مبدایی که خالق و مدبر جهان هستی است . خدایی که متجمع جمیع صفات
کمال است واز هرگونه شریک و تجسم و تصورات افسانه ای به دوراست .
تمام افعال اواز روی حکمت و بر مبنای افاضه خیر به مخلوقات رهانیدن
آنهااز نقص و کاستی است .انبیای الهی همگی به این اصل اساسی
مردمان را دعوت کرده اند:
و ماارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لااله الاانا
و پیش از تو پیامبری نفرستادیم مگراین که به او وحی کردیم که
بی گمان معبودی جز من نیست بنابراین مرا بپرستید.
اما متاسفانه درادیان آسمانی قبل ازاسلام رفته رفته این خدای
یگانه به دست پیروان و رهبران دینی به صورتهای خرافی و شرک آمیز
تصویر شده است . ما دراین ج به اجمال تصویری که یهودیان و
مسیحیان از خدا نشان داده انداشاره می کنیم :
خدای یهودیان
طبق منابع اسلامی خدایی را که حضرت موسی ( ع ) معرفی کرد خدایی بود
یگانه اما یهودیان گاهی از موسی توقع داشتند که خدا را به چشم
ببینند و گاهی هوس بت پرستی و گوساله پرستی کردند سرانجام هم خدای خود
را به صورت خدایی قومی و نژادی معرفی کردند یعنی خدایی که به قوم
بنی اسرائیل تعلق دارد و لطف و فیض خود را شامل آنان می گرداند.
اما تصویری که تورات موجوداز خدا دارد چهره ای است خشن و جبروتی
و متکبر که فقط با عدلش رفتار می کند و بزرگتراز آن است که انسان
بتواند بااو راز و نیاز کند.
تورات موجود خدا را تا سرحدانسانی که دارای جسم است ۴۸ دروغ
می گوید ۴۹ پشیمان می شود ستم می کند و عصبانی می شود پایین می آورد ۵۰ .
ولی در عین حال در همین تورات فعلی نیز عبارتهایی یافت می شود که
بیانگر توحید ربوبی است از باب نمونه :
احکام عشره تورات که می توان آن رااساس و محور تعالیم و قوانین
دیانت یهود به شمار آورد سه حکم واصل نخستین آن مربوط به خداشناسی
است :
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 