پاورپوینت کامل محنت بزرگ ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل محنت بزرگ ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محنت بزرگ ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل محنت بزرگ ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

خدمت حضرت امام سجاد آمده ای. پس از سلام و احوالپرسی می گویی: ای فرزند
رسول خدا، چهارصد دینار بدهکارم و هیچ راهی برای ادای قرضم ندارم.

این را می گویی و سکوت می کنی و نگاهت را به چهره نورانی امام می دوزی. امام پس از
شنیدن حرف های تو شروع به گریه کردن می کنند. احساس می کنی در و دیوار می لرزد.
می گویی: ای فرزند رسول خدا چرا گریه می کنید؟ چه چیز شما را به گریه انداخت؟

دیگر یاران امام و افرادی هم که به دور ایشان حلقه زده اند، علت را سوال می کنند.
امام به تو نگاه می کنند و می فرمایند: مگر گریه برای محنت ها و مصیبت های بزرگ
نیست؟

به خودت تکانی می دهی و می گویی: بله، همین طور است!

امام ادامه می دهند: پس چه محنتی بزرگ تر از این که شخص مومن برادر مومن خویش را
مشاهده کند که کمبود و احتیاج دارد و نتواند او را دستگیری کند، و ببیند که او
گرفتار است و نتواند رفع گرفتاریش بکند.

این را که از امام می شنوی اهمیتی به حاجتی که داری نمی دهی و با دیگرکسانی که در
حضور امام هستند از ایشان خداحافظی می کنی و بیرون می روی.

تا بین راه نرفته سراسیمه بر می گردی و وارد خانه امام می شوی سلام می کنی. امام
جواب سلامت را می دهند و اشاره می کنند که بنشینی. در حالی که آرام و قرار نداری
می نشینی. از حرفی که آن مرد نادان در بین راه به تو گفت سخت ناراحتی. امام با
آرامش عجیبی که دارند به تو نگاه می کنند. بالاخره دهان باز می کنی و می گویی: ای
فرزند رسول خدا مصیبت روی مصیبت! در راه کسی را دیدم که گفت: «عجب است از این
امامان که ادعا دارند آسمان و زمین و همه چیزهای عالم را در اطاعت خود دارند و
این که خداوند خواسته های آن ها را رد نمی کند؛ ولی در برابر اصحاب خودشان اظهار
ناتوانی و عجز و نداری می کنند.» ای پسر رسول خدا، این حرف، سخت مرا ناراحت کرده
است.

امام بعد از شنیدن حرف هایت لبخندی می زنند و می فرمایند: خداوند، امر در برآورده
شدن کار تو داد.

و سپس غلام خود را صدا می زنند، غلام می اید. حضرت می فرمایند: افطار و سحری مرا
بیاورید!

غلام می رود و دو قرص نان می آورد و به امام می دهد. امام نان را می گیرند و
می گویند: این دو قرص نان گرفتاری و مشکل تو را برطرف می کند. غیر از این چیزی در
منزل نداریم. خدا نعمت فراونی به تو می بخشد.

نان را با ناباوری از دست مبارک امام می گیری، خداحافظی می کنی، از خانه امام
بیرون می ایی و راهت را به طرف بازار کج می کنی.

وارد بازار می شوی با خودت می گویی: با این دو قرص نان خشک که به من چیزی نمی دهند.
چه کسی به نان جو علاقه دارد؟

با فریاد فروشنده هایی که برای فروش اجناس و مواد خوراکی شان تلاش م