پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint


پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint دارای 68 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل مي باشد و در فايل اصلي پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint :

13

بخش دیگری از مسائل اخلاقی بر محور عکس العمل انسان در مقابل رفتارهای غیراخلاقی دیگران است. رفتار غیراخلاقی و
کارهای ضد ارزشی که از افراد سر می زند، با توجه به وسعت مفهوم اخلاق و قلمرو رفتارهای اخلاقی که در بحثهای گذشته اشاره
کردیم، به صورتهای مختلفی قابل تقسیم است: گاهی رفتار غیر اخلاقی کسی بر خلاف وظیفه او نسبت به خدای متعال است; مثلا
نماز نمی خواند یا روزه نمی گیرد یا حج واجبش را انجام نمی دهد و سایر چیزهایی که فقط بین او و خدا مطرح است، و گاهی
مربوط به خود شخص است، گو این که نهایتا با خدا ارتباط پیدا می کند. و یک وقت در رابطه با دیگران است; یعنی رفتار
غیراخلاقی موجب تضییع حقی از دیگران می شود. این گونه رفتارها هم دو دسته است:

1- حق یک یا چند نفر از افراد جامعه را تضییع کند.

2- حق کل جامعه را تضییع کند و کاری به زیان نظام جامعه انجام دهد; مثلا، وقتی مالی را از دیگری غصب می کند و گاهی
توطئه ای علیه نظام جامعه انجام می دهد، و همه اینها باز ممکن است به دو صورت انجام بگیرد: مخفیانه و آشکار.

در هنگام تضییع حقوق خدا و یا حقوق شخصی

اما آن جایی که کسی رفتار غیراخلاقی در رابطه با خدا و یا در رابطه با شخص خودش داشته باشد و این کار هم مخفیانه انجام
بگیرد در این جا دو ارزش در مقابل هم قرار می گیرد و عملا تضادی حاصل می شود; یعنی از یک طرف، ما می دانیم که اجمالا
نسبت به رفتار دیگران نباید بی تفاوت باشیم و افراد در نظام اسلامی موظفند که نسبت به عمل دیگران کم و بیش نظارتها و
عکس العملهایی داشته باشند; یعنی همان چیزهایی که در لزوم ارشاد و دعوت به خیر و تواصی به حق و امر به معروف و نهی از
منکر مطرح است و باید سعی کرد که خطاکار را از کار زشت بازداشت، و از طرف دیگر، چون کار پنهانی است و نمی خواهد کسی
مطلع بشود رعایت کرامت انسان و حفظ عرض و آبروی او اقتضا می کند که به رویش نیاورند، چون خدای متعال راضی نیست که
بنده ای، هر چند گنهکار، آبرویش ریخته شود. پس از یک سو، حفظ آبرو و حیثیت آن شخص لازم است و نباید رازش را کشف کرد
و آبرویش را ریخت، و از سوی دیگر می بایست او را معالجه کرد.

در صورتی که بتوان بین این دو ارزش جمع کرد; یعنی کاری کرد که خطاکار، متنبه بشود و دست از کار زشتش بردارد بدون این
که آبرویش، حتی نزد شخص ارشاد کننده بریزد در این صورت، اشکالی پیش نمی آید. چنان که اگر بتوان او را راهنمایی کرد که
کتابی بخواند، از موعظه ای استفاده کند، یا خودش کلیاتی را برایش مطرح نماید، و بدون این که به او بگوید من می دانم که تو
مرتکب کار زشتی هستی زیانها و عواقب آن کار را برایش بیان کند هم آبرویش نریزد و هم متنبه بشود. ولی غالبا این کار میسر
نمی شود و در بسیاری از موارد هست که اگر انسان بخواهد طرف را ارشاد بکند خواه ناخواه متوجه می شود که او از گناهش اطلاع
دارد. بدون شک نباید کاری کرد که شخص ثالثی از این جریان مطلع بشود و کسی که گناه محرمانه ای انجام داده نباید سرش را
نزد دیگران فاش کرد اما سؤال این است که آیا سزاوارتر است اظهار کند که من اطلاع دارم از این گناهی که مرتکب شده ای؟ یا
سخنی بگوید که طرف بفهمد که رازش نزد او فاش شده است؟ در صورتی که راه اصلاح او منحصر به چنین گفتار و رفتاری باشد
مصلحت نجات او مقدم است چون خودش در واقع اطلاع پیدا کرده است و نزد شخص ثالثی هم راز او را کشف نمی کند و اگر بکلی
سخنی نگوید شخص گناهکار به گناه خودش ادامه می دهد و موجب هلاکش می شود، در این جا باید او را از مهلکه ای که در شرف
وقوع در آن است نجات داد ولی باید دقت کرد هر قدر ممکن است آبرویش حفظ بشود و موجبات شرمساری و رسوایی او فراهم
نگردد.

اینها ظرافتهایی است که باید در مقام عمل به آن توجه داشته باشیم مبادا موقعی که می خواهیم کسی را ارشاد کنیم خودمان
مرتکب گناهی بشویم.

در هنگام تضییع حقوق افراد جامعه

اما آن جایی که مربوط به حقوق دیگران می شود، اگر مربوط به حق یک یا چند فرد باشد یک حکمی دارد و در صورتی که مربوط
به حق کل جامعه و نظام جامعه باشد حکم دیگری. کسی اختلاس کرده و از فرد یا افرادی مالی را مخفیانه غصب کرده است درباره
چنین شخصی با چند مساله، مواجه هستیم اموال کسانی مورد تجاوز قرار گرفته در حالی که خودشان هم متوجه نیستند ما
چگونه می توانیم عمل کنیم و لااقل جلو تکرارش را بگیریم؟

مساله دیگر درباره شخص مرتکب است که چگونه باید با او برخورد کرد؟ تامین حقوق دیگران گاهی به این صورت میسر است که
انسان بدون این که به محاکم مراجعه کند و دیگران را در جریان قرار بدهد، می تواند اموال یا حقوق تضییع شده را استیفا کند;
مثلا مال مغصوب در اختیار شخص ثالثی است و او قدرت دارد که آن را به صاحبش برگرداند در این جا اشکالی پیش نمی آید، زیرا
می داند که این مال غصبی است و صاحبش را هم می شناسد و رساندن به او هم هیچ اشکالی را ایجاد نمی کند; نه باعث این می شود
که آبروی غصب کننده ریخته بشود، و نه مفسده دیگری را ایجاد می کند، این کار را حتما باید کرد.

اما هنگامی که انسان می بیند که کسی اختلاس یا دزدی می کند یا کارهای منافی با عفت مرتکب می شود چه باید کرد؟ شاید ابتدا
به ذهن برسد که خوب است افشاگری کند و طرف را معرفی کند و به مجازات برساند. البته در این که فی الجمله می توان چنین
کاری را انجام داد، شکی نیست; یعنی به محاکم و به مقامات صلاحیت دار اطلاع داد تا او را مجازات کنند، مثلا کسانی شاهد انجام
عملی باشند و نزد قاضی شهادت بدهند و قاضی حکم بکند و حد بر او جاری نماید، ولی از تربیت اسلامی و دستورالعملهایی که در
این زمینه هست استفاده می شود که این کار مطلقا مطلوب نیست; یعنی چنین نیست که هر کس اطلاع پیدا کرد از این که
دیگری مرتکب کبیره ای شده یا به حقوق دیگران تجاوز کرده خوب است که برود شهادت بدهد و او را به مجازات برساند بلکه
می بینیم در بعضی از موارد طوری است که این کار موجب مجازات برای خود شاهد می شود; مثلا اگر سه نفر عادل ببینند عمل
زنایی انجام گرفته و بروند شهادت بدهند و شاهد چهارمی نباشد بر هر سه نفر ایشان حد جاری می شود. از این دستور اسلام
می توان استفاده کرد که اسلام راضی نیست به این که زود اسرار مردم فاش بشود البته باید جلو مفاسد گرفته بشود اما به ترتیبی که
خود اسلام مقرر کرده است. از این دستور اسلام استفاده می شود که چهار نفر بودند و رفتند شهادت دادند اشکالی ندارد، اما اگر
کمتر بودند نباید این کار را بکنند اگر سه نفر از ارتکاب چنین کاری مطلع شدند هر سه باید کتمان کنند.

اما نسبت به شخص ذی حق; مثلا شوهر زن زناکار، یا کسی که مال از او اختلاس شده، آیا می بایست به شوهر اطلاع دهند یا به
صاحب مال بگویند که فلانی مال تو را دزدیده است یا نه؟ بدون شک اگر استیفای حق متوقف بر اینها نباشد چنین کاری را نباید
کرد تا بی جهت راز مسلمانی فاش نشود اما اگر استیفای حق متوقف بر این باشد و جز این راهی نداشته باشد در این جا گفتن به او
اشکالی ندارد، اما آیا واجب است برای این که مالش از بین نرود ما به او بگوییم که فلان کس مال تو را برداشته است؟ ظاهرا دلیلی
بر لزوم این کار نداشته باشیم مگر این که سکوت در این موارد موجب شیوع فساد شود و به هر حال، حل این مسائل به عهده فقه
است.

و اما نسبت به خود شخصی که مرتکب گناهی می شود وظیفه داریم که او را ارشاد کنیم. در این جاست که اگر رازش افشا نشده ما
حتی نباید به روی خودش هم بیاوریم که ما می دانیم تو مرتکب گناه شده ای; عینا مثل همان مساله اولی است و پیچیدگی مساله
دوم به خاطر این است که جهات مختلفی دارد: یکی کیفیت ارشاد آن شخص و بازداشتن او از گناهی که مرتکب شده و اصلاح این
مرض نفسانی که پیدا کرده است و در این جهت با صورت اول، مشترک است، و یکی حیثیت استیفای حق دیگران است که چگونه
باید استیفا کرد، و یکی دیگر این که آیا باید کاری کرد که به مجازات برسد یا نه؟ و گفتیم در یک صورت هست که باید این کار را
کرد و آن صورتی است که اگر کارش افشا نشود به مجازات نرسد یقین داریم که این کار را تکرار خواهد کرد و موجب یک مفسده
اجتماعی بزرگ می شود.

و اما در صورتی که گناه علاوه بر این که موجب شقاوت و هلاکت معنوی گناهکار می شود به ضرر نظام جامعه هم باشد; یعنی
ضررش تنها منحصر به یک فرد و دو فرد نباشد بلکه اساس اجتماع صالح اسلامی را به هم می زند در این جاست که حتما
ی بایست به هر قیمتی باشد جلوگیری کرد و حتی در این مورد است که تجسس هم فی الجمله جایز است، زیرا در جایی که احتمال
داده شود که کسانی می خواهند علیه نظام جامعه توطئه کنند حتی به احتمالش هم می بایست ترتیب اثر داد; یعنی در مقام
تحقیق برآمد چه رسد به این که علم داشته باشیم به این که کسانی در صدد چنین کاری هستند. البته تاکید می کنم که جواز
تجسس بستگی به نظر حاکم و ولی امر دارد و باید به دستور او انجام بگیرد و الا تجسس ابتدایی از کار مؤمنین جایز نیست و قرآن
کریم صریحا نهی فرموده است: «و لاتجسسوا» و در مواردی که حاکم به خاطر مصالح کل نظام لازم می داند که این کار انجام بگیرد
استثنایی است که به دلیل عقلی و نقلی ثابت می شود. این یک بخش از مسائل اخلاقی است که فهرست وار گفته شد و می بایست در
اطراف فروع و جزئیاتش دقت فقهی کافی بشود.

انگیزه های امر به معروف و نهی از منکر

نکته ای که اصولا درباره هر نوع ارشاد و امر به معروف و امثال اینها مطرح می شود این است که گاهی در اثر هواهای نفسانی و
وسوسه های شیطانی این کارها درست انجام نمی گیرد; مثلا کسی کینه یا کدورتی با شخص دیگری دارد و می خواهد آبرویش را به
بهانه امر به معروف و نهی از منکر بریزد، با همین انگیزه در مقابل مردم سر او را فاش می کند یا با او برخورد تندی می کند و
اسمش را می گذارد امر به معروف یا نهی از منکر. گاهی نیز هوای نفس به صورت خفی تری تاثیر می کند و مثلا محرمانه با طرف
صحبت می کند اما این صحبت کردنش به اصطلاح «اصل مثبت » است; یعنی می خواهد به او بگوید که من از تو بهترم و می خواهد
شخصیتش را در مقابل خودش خرد کند. در واقع می خواهد به او بگوید که من اطلاع دارم از این که تو مرتکب فلان گناهی
می شوی و گاهی در لفافه و گاهی صریحا به طرف می فهماند که من از گناه تو اطلاع دارم. چنین برخوردی کمترین ضررش این
است که آن فایده ای را که باید خود شخص از امر به معروف ببرد نخواهد برد، زیرا هر ارزش اخلاقی تابع نیت است و اگر در عمل
خیری نیت انسان فاسد باشد این عمل برای او هیچ فایده ای ندارد هر چند حسن ف

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پاورپوینت کامل -(ظرافتهاي امر به معروف و نهي از منکر) واکنش در برابر رفتارهاي غيراخلاقي 68 اسلاید در PowerPoint”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو بالا