پاورپوینت کامل صلح یا صلاح؟!بررسی عوامل و دستاوردهای صلح امام مجتبی (علیه السلام); به مناسبت ۲۶ ربیع الاول سال ۴۱ هجری، سالروز صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صلح یا صلاح؟!بررسی عوامل و دستاوردهای صلح امام مجتبی (علیه السلام); به مناسبت ۲۶ ربیع الاول سال ۴۱ هجری، سالروز صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صلح یا صلاح؟!بررسی عوامل و دستاوردهای صلح امام مجتبی (علیه السلام); به مناسبت ۲۶ ربیع الاول سال ۴۱ هجری، سالروز صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صلح یا صلاح؟!بررسی عوامل و دستاوردهای صلح امام مجتبی (علیه السلام); به مناسبت ۲۶ ربیع الاول سال ۴۱ هجری، سالروز صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۰

صلح؛ سنگری برای تداوم مبارزه

رویه ای در سیاست وجود دارد که هرگاه سیاست مداری به پذیرش
امتیازی منفی مجبور و به دادن امتیاز مثبتی به حریف وادار می شود، راهکاری را
بر می گزیند که کم ترین زیان را برای او و جامعه اش داشته باشد. امام حسن
(علیه السلام) می کوشید با رعایت این اصل تمام توان و سیاست خود را در مفاد
قرارداد صلح بگنجاند تا بتواند از این ابزار، مبارزه با معاویه را در سطحی دیگر
ادامه دهد.

امام در قرارداد، مطالبی گنجانید که امتیازهای زیادی برای
اسلام و مسلمانان داشت و کوشید در آن معاویه را آن گونه که هست به مردم
بشناساند و چهره واقعی او را بنمایاند. امام در مفاد صلح، او را در تنگنای
موازین شرعی قرار داد و به وسیله مواد صلح نامه، اهداف واقعی خود را از جنگ با
معاویه نشان داد که عبارت بودند از: جلوگیری از آزار شیعیان، جلوگیری از
ناسزاگویی به علی (علیه السلام)، جلوگیری از تبعیض نژادی و قومیت گرایی، رانت
خواری، فساد مالی و ده ها حرکت زشت معاویه که آزادانه به اسم اسلام انجام
می داد.

البته امام به خوبی می دانست که معاویه به این قرارداد عمل
نمی کند، ولی این مسئله سبب رسوایی او می شد و این خود یکی از بزرگ ترین
انگیزه های امام در جنگ با معاویه بود. بر این پایه، امام حق انتخاب را به مردم
واگذار کرد تا به خود آیند و سرنوشت خود را خود برگزینند.

بررسی عوامل صلح

عوامل زیادی در صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه نقش
داشت که برخی از آن شفاف و بعضی دیگر پیچیده بود. در این جا به بررسی برخی
عوامل می پردازیم:

۱. فریب کاری معاویه

معاویه در دوران زمامداری اش پیوسته می کوشید با سیاست های
عوام فریبانه، واقعیت ها را دیگر گونه جلوه دهد و از ابزارهای پیچیده ای بهره
برد. او با شایعه پراکنی، دروغ پردازی، تطمیع فرماندهان نظامی و سیاسی، نمایش
چهره ای مذهبی و شریعت دوست از خود، و ده ها راهکار دیگر فضا را کاملاً مبهم و
تیره کرد.

در جریان صلح، او نه تنها به خریدن عبداللّه بن عباس بسنده
نکرد، بلکه از خود او برای جلب دیگر افراد بهره گرفت و گروه زیادی از سپاهیان
امام را به توسط او از لشکر جدا کرد.

گفتنی است فریب کاری دشمن را نمی توان عامل مستقل در شکست
یک لشکر دانست؛ اگر در سپاهی عناصر ساده لوح، دنیا دوست و سست عقیده باشند،
آن گاه فریب کاری دشمن می تواند کارآمد گردد و زمینه های شکست سپاه را فراهم
آورد. وقتی امام حسن (علیه السلام) مجبور به صلح شد با بینشی ژرف و عملکردی
روشن بینانه، صلح را پذیرفت تا توطئه دشمن را خنثی سازد و اندک مسلمانان واقعی
را که در کنار او مانده بودند، در امان بدارد.

۲. بی وفایی و دنیا زدگی سپاهیان امام حسن (علیه السلام)

درگیری ها و جنگ های طولانی ای که در زمان علی
(علیه السلام) با گروه های مختلف در گرفته بود، نوعی خستگی از جنگ و بی علاقگی
به دفاع از حق و حقیقت را در میان سپاهیان امام بر جای گذاشته بود. هم چنان که
علی (علیه السلام) در دوران خلافت خود نیز با این مشکل روبه رو بود و به سختی
مردم را به دفاع از حق و ایستادگی در برابر مهاجمان ترغیب می کرد، به گونه ای
که می فرمود:

«ملّت ها صلح می کنند در حالی که از ستم زمامدارانشان در
وحشتند، ولی من صلح می کنم در حالی که از ستم یاران خودم در وحشتم. شما را برای
جهاد با دشمن برانگیختم، به پای بر نخاستید. حقیقت را به گوش شما خواندم، ولی
نشنیدید. شما را به مبارزه با سرکشان ترغیب کردم، هنوز سخنانم پایان نیافته،
مانند قوم «سبأ» پراکنده شدید و در لباس اندرز و پند، همدیگر را فریب دادید تا
مبادا سخنانم بر شما اثر کند… رهبرتان از خدا اطاعت می کند، شما با او مخالفت
می کنید، ولی رهبر شامیان (معاویه) خدا را نافرمانی می کند و از او
فرمانبردارند. به خدا سوگند، دوست دارم معاویه شما را با افراد خودش مبادله
کند؛ مثل مبادله دینار با درهم، ده نفر از شما را برابر یکی از افراد خودش به
من بدهد».

این خط رفاه طلبی و آسایش پرستی، در زمان خلافت علی (علیه السلام) نیز بود و
اکنون امام مجتبی (علیه السلام) با افرادی به جنگ معاویه رفته بود که سرزنش های
علی (علیه السلام) به راهشان نیاورده بود. بر این اساس، همین روحیه ذلت پذیر،
امام را با بحران پذیرش صلح روبه رو ساخت. امام با شناختی که از اطرافیان و
روحیه آنان داشت، کوشید تا باز هم با نصیحت آنان را به مبارزه تشویق کند. از
این رو این گونه با آنان سخن گفت:

«هیچ چیز نمی تواند ما را از رویارویی با سپاه شام باز
دارد. ما در گذشته، با تکیه بر پشتوانه استقامت شما با شامیان وارد جنگ شدیم،
ولی امروز شایعه پراکنی های بیهوده و کینه توزی ها، استقامت شما را از میان
برده و لب به شکوه گشوده اید. وقتی به جنگ صفین می رفتیم، دین را بر دنیا
برگزیده بودید، ولی امروز منافع خود را لحاظ می کنید. ما همانیم که در گذشته
بودیم، ولی شما مانند گذشته وفادار نیستید.»

شماری از شما بستگان خود را در جنگ صفین و برخی دیگر نیز در
نهروان از دست دادند. گروهی بر آن ها اشک می ریزید. عده ای هم خون بهای آن ها
را می خواهید. دیگران هم از دستورهای من سرپیچی می کنند. معاویه به ما پیشنهادی
دور از انصاف داده است که با هدف ما و عزت اسلامی ما منافات دارد. حال اگر برای
کشته شدن در راه خدا آماده اید برخیزید و با شمشیر پاسخ او را بدهید، ولی اگر
خواستار آسایش و رفاه هستید بگویید تا صلح را بپذیرم».

سخن امام پایان نیافته بود که همه سپاهیان فریاد زدند:
زندگی! زندگی!»

امام با دیدن سستی سپاهش، به ناچار صلح را پذیرفت. گذشته از این که شماری از
آنان نیز پیش تر با نامه نگاری هایشان با معاویه به استقبال صلح رفته بودند.
حتی برخی نیز آمادگی خود را برای تسلیم امام به معاویه و یا ترور او اعلام کرده
بودند. از این رو، وقتی از امام علّت صلح را پرسیدند، پاسخ داد:

«به خدا اگر با معاویه می جنگیدم مرا دست بسته به او تحویل
می دادند».

۳. انگیزه های مختلف در سپاهیان امام حسن (علیه السلام)

سپاهیان امام حسن (علیه السلام) با انگیزه های مختلف در
سپاه ایشان گرد آمده بودند و سپاه امام در هدف خود یکپارچه نبود. دسته ای از
آنان بر اثر اندیشه های انحرافی خوارج برای دستیابی به معاویه و قتل او صف
آراسته بودند؛ زیرا پس از قتلی علی (علیه السلام) هدف بعدی شان معاویه بود.
هم چنان که ابن ملجم نیز به آن اعتراف کرده است. گروهی در جهت تعصبات قبیله ای
و برخی دیگر نیز به طمع غنیمت های جنگی آمده بودند. این گوناگونی و اختلاف
انگیزه ها، سبب شده بود که فرمانبرداری لازم را از امام به عمل نیاورند.

اهداف و انگیزه های امام حسن (علیه السلام) از پذیرش صلح

افزون بر عواملی که سبب تحمیل صلح به امام بر شمرده شد،
می توان به این جریان از نگاه امام مجتبی (علیه السلام) نیز نگریست. امام حسن
(علیه السلام) با در نظر گرفتن موارد زیر دست به صلح زدند:

۱. خطر تهاجم خارجی

حمله رومیان خطر جدی و بزرگی بود که همواره سرزمین مسلمانان
را تهدید می کرد. آن ها از آغاز ظهور اسلام ضربه های مهلکی از مسلمانان خورده
بودند و همواره در پی فرصتی مناسب می گشتند تا تهاجمی تلافی جویانه را آغاز
کنند. با انتشار خبر بروز فتنه های داخلی در کشور اسلامی، آن ها به سرعت واکنش
نشان دادند و برای عملی کردن آرمان سلطه گرانه خود لکشرکشی کردند؛ ولی صلح امام
سبب دفع این خطر بزرگ گردید؛ زیرا هدف اصلی امام حفظ نظام اسلامی در سطح کلان
بود، نه استحکام خلافت خود.

۲. رعایت مصلحت عمومی

سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پیشوایان دین این
بود که هیچ گاه آغازگر جنگ نبودند و تا حمله ای صورت نمی گرفت، دست به شمشیر
نمی بردند. بر این اساس، همواره حجت را تمام می کردند و تا جایی که امکان داشت
می کوشیدند با نصیحت و خیرخواهی از خونریزی جلوگیری کنند و در صورت ناامیدی از
حق گرایی دشمن، به جنگ دست می زدند.

امام مجتبی (علیه السلام) از جنگ و پیکار و بذل جان خویش در
راه خدا دریغ نمی ورزید. او کانون شجاعت و ستم ستیزی بود، ولی افکار عمومی
جامعه، پذیرای روحیه بلند او نبود. او از حق خود گذشت تا مبادا در آن دوره حساس
زمانی، گزندی به اسلام و جامعه مسلمانان وارد شود. وی با در نظر گرفتن مصالح
جامعه اسلامی، از سیره پدرش امیر مؤمنان پیروی کرد و برای جلوگیری از چند دستگی
و حفظ ارکان نظام اسلامی، خود را کنار کشید و صلح کرد؛ زیرا او دشمن خود را به
خوبی می شناخت و می دانست که جنگ با او نیز سبب جلوگیری از سرپیچی او نخواهد
شد.

جنگ تنها عرصه را بر امام تنگ می کرد. امام به خوبی
می دانست که با ادامه دادن جنگ نابرابر، اسلام دوام چندانی نخواهد آورد. امام
دوران خلافت پدرش را به خوبی در نظر داشت و دشمن حیله گر را کاملاً می شناخت که
چگونه برای رسیدن به قدرت، به هر جنایتی دست می زند و چون روز به روز از شمار
مسلمانان راستین کاسته می شد، خطری سخت تر از دوران خلافت علی (علیه السلام)
اسلام را تهدید می کرد؛ زیرا برای مثال، عبید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.