پاورپوینت کامل رودست ۲۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رودست ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رودست ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رودست ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

>

یک دسته گنجشک، پرهیاهو، به میان شاخ و برگ‌های سبز شیرجه رفتند. نگاه پسر با گونه‌های هلویی به طرفشان موج کشید. چیزی مانند برق در چشمانش خاموش و روشن شد. در کسری از ثانیه با چشم‌هایش که مثل شن‌های شسته بودند ردشان را زد. سپس به تنش کش و قوسی داد. لب‌های داغش که به رنگ آلبالو بودند کمی از هم باز شدند.

اواخر اردی‌بهشت بود و هوا در گرمسار رو به گرما می‌رفت.

پسر در سایه‌ی دیوار گلی کوچه‌باغی لم داده بود و درس می‌خواند. دسته‌ای گنجشک که از فرازش بال کشیدند فکرش را به پرواز دادند. هرچند آن‌ها دور درس‌خواندنش را گرفتند، اما در واقع، خودش هم دل و دماغی به ادامه نداشت. شاید منتظر بهانه بود. در هر حال، برای آن روزش کافی بود، چون کتابش را بست.

با حفظ‌کردنی‌ها بیشتر جور بود و دلیلی نداشت پوست سرش را به خاطر فهمیدن مسائل ریاضی مدام با انگشت سبابه‌اش مالش بدهد و موهای لختش را که به رنگ انجیر سیاه بود به هم بریزد.

دفترش را لای کتاب ریاضی‌اش میزان کرد و خودکار آبی‌اش را در جیب شلوار خاکی‌رنگش چپاند. به خود تکانی داد و پشتش را تکاند.

به سکوت گوش کرد و صداهای باغ. دوباره لب‌هایش از هم فاصله گرفتند. کمی بعد دلش مالش رفت و قصد خانه کرد. با پرواز کوتاه گنجشک‌ها از آن فکر افتاد. می‌توانست تا مدتی گرسنگی‌اش را در دل درختان رفع و رجوع کند. نگاهش را از بالای دیوار کوتاه به سرشاخه‌های خندان درخت‌های روبه‌رو انداخت. سیب، انجیر، انار و بادام. آمار درخت‌ها را داشت. بارها و بارها آن‌ها را شمرده بود. حفظیاتش فوق‌العاده بود. می‌توانست چشم‌بسته جزییاتی که مربوط به شناسنامه‌ی درخت‌ها می‌شد و حتی صاحبش از آن‌ها بی‌اطلاع بود و یا چندان اهمیتی نمی‌داد‌- عین عضوی از خانواده‌اش‌- به زبان بیاورد. هیچ‌وقت از رصدکردن درختان، که شاید برای دیگران ملال‌آور بود، خسته نمی‌شد.

به طور حتم حالا آمار چغاله بادام‌های نوبرانه را توی آستینش داشت که مثل زمرد به شاخه‌ها آویزان بودند.

انحنای دیوار باغ را برید و داخل شد. کتاب و دفترش را میان دو شاخه‌ی تنه‌ی درخت انجیری خواباند و چشم‌بسته از روی چند جوی پرید. لازم نبود زیاد دور شود. چشم‌که باز کرد، سینه به سینه‌ی درخت بادامی بود. ناخنک به چشم صاحب باغ نمی‌آمد، چون درخت‌ها پربار بودند. دست دراز کرد، اولین چغاله را کند و به دهان گذاشت. غرچ غرچ زیر دندان‌هایش صدا کرد. ترشی را مزه‌مزه کرد و مورمورش شد. یکی دیگر چید و به دهان گذاشت و یکی‌دیگر. و شروع کرد به شمردن‌شان. بعد، مثل نوازش یک موجود دوست‌داشتنی، دست به برگ‌ها کشید. در آن حال یکدفعه یاد چیزی افتاد

چغاله بادام تنبل رفته کلاس اول

می‌خواد که درس بخونه زرنگ باشه نه تنبل

امسال کلاس دوم راهنمایی بود و به درسش کاملاً بها می‌داد.

و بیشر میلش به زمردها کشید. آب دهانش را قورت داد و یکی دیگر کند.

حالا به یاد لیلی بود که همیشه سهمش را نگه می‌داشت. چغاله‌های درشت‌تر را شکار کرد و در جیب‌های دو طرف شلوارش ریخت. دست‌هاش را بیرون آورد و از روی شلوار دست کشید. شاید خواست مطمئن بشود. زمردهای خواهرش زیر دستش ورجه‌و‌ورجه کردند. خوشش آمد و لب‌هایش مثل غنچه از هم وا شدند. چنگی دیگر هم برای وسط راهش برداشت. خودش را به کتاب و دفترش رساند و آماده‌ی برگشت شد. ناگهان ذهنش جرقه زد و قلبش فشرده شد.

چیزی آزارش می‌داد!

خیالش به پسر گندهه افتاد. زانوانش لرزید و شروع کرد به خاراندن پوست سرش. نقشه‌ای را که به سرش افتاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.