پاورپوینت کامل سیب قرمز من بابا بود ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیب قرمز من بابا بود ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیب قرمز من بابا بود ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیب قرمز من بابا بود ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

خوابم نمی‌برد؛ یعنی دوست ندارم بخوابم. دوست دارم تا صبح بیدار بمانم. هنوز باورم نمی‌شود. هنوز هیچ‌چیز باورم نمی‌شود. نه مرگ پدر، نه قرض و بدهی، و نه …

یاد اولین روزی که با مامان، بابا و مهدی آمدیم تا خانه را ببینیم می‌افتم. یادم هست از همان لحظه‌ی اول با مهدی سر اتاق‌ها دعوای‌مان شد و آخر سر هم اتاق بزرگ‌تر مال من شد. چه‌قدر خوش‌حال بودیم که با آن پول کم توانسته بودیم خانه بخریم. گرچه بابا مجبور شد کمی پول قرض بگیرد، خب، ارزشش را داشت.

مامان خوش‌حال بود. بابا از او خوش‌حال‌تر. بالأخره بعد از هفده سال مستأجری صاحب خانه شده بودند. اما حالا که یاد آن روزها می‌افتم آرزو می‌کنم ای کاش هیچ‌وقت این خانه را نمی‌خریدیم! ای کاش بابا به خاطر قسط‌ها مجبور نمی‌شد، ساعت‌های بی‌کاری‌اش را در پیک کار کند و بعد…

اشک توی چشم‌هایم جمع می‌شود. دستانم را زیر سرم می‌گذارم و به سقف خیره می‌شود. پنجره باز است و پرده کنار. نور کم‌رنگی از کوچه روی سقف افتاده است. چشم‌هایم می‌سوزند. قطره اشکی آرام از گوشه‌ی چشمم می‌لغزد و روی بالشم می‌افتد.

به فردا فکر می‌کنم؛ به خانه‌ی جدید. قطره‌های اشک یکی پس از دیگری از روی گونه‌هایم سر می‌خورند. ملافه را روی صورتم می‌کشم.

***

با صدای کارگرها از خواب بیدار می‌شود. وسایل خانه را یکی یکی بیرون می‌برند. به مامان نگاه می‌کنم. نگران وسایل است تا سالم بمانند.

مهدی، آرام گوشه‌ای از اتاق نشسته است و بیسکویت می‌خورد. خانه خالی شده است و فقط موکتی که روی آن من و مهدی نشسته‌ایم مانده است.

به دیوارها نگاه می‌کنم. چه‌قدر میخ! چه‌قدر جای عکس! چیزی توی گلویم سنگینی می‌کند. مامان به اتاقم می‌آید. باید برویم. باید برویم خانه‌ی جدید. باید با دیوارهای اتاقم خداحافظی کنم، با میخ‌های روی دیوار.

***

مامان از کارگرها تشکر می‌کند و دست‌مزدشان را می‌دهد. کارتن‌ها، روی هم وسط یک اتاق کوچک چیده شده است. مهدی خوش‌حال است. توپ پلاستیکی‌اش را برمی‌دارد به طرف حیاط می‌دود. مامان چادرش را از روی سرش بر می‌دارد، گلوله‌اش می‌کند و روی پشتی‌های تکیه داده شده به دیوار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.