پاورپوینت کامل تکفیر و خاموشی چراغ علم ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تکفیر و خاموشی چراغ علم ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکفیر و خاموشی چراغ علم ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تکفیر و خاموشی چراغ علم ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

به رغم این بحثها، شیفتگی ناصر خسرو نسبت به «علم» و «عقل» و وصل کردن آن به صورت زنجیره‌وار به دیگر مفاهیم خودخواسته وی جالب است. آدمی شیفته عقل که می‌کوشد میراث اسماعیلی خود را هم نگاه دارد. به این دو سه سطر بنگرید، مطلبی که در آن وی ابراز می‌دارد که: اساس عقل به شادی و احساس رضایت است و این یعنی ضدیت با جهل که با علم به دست می‌آید:

شیفتگی به علم و عقل

به رغم این بحثها، شیفتگی ناصر خسرو نسبت به «علم» و «عقل» و وصل کردن آن به صورت زنجیره‌وار به دیگر مفاهیم خودخواسته وی جالب است. آدمی شیفته عقل که می‌کوشد میراث اسماعیلی خود را هم نگاه دارد. به این دو سه سطر بنگرید، مطلبی که در آن وی ابراز می‌دارد که: اساس عقل به شادی و احساس رضایت است و این یعنی ضدیت با جهل که با علم به دست می‌آید:

«و دلیل بر آنک جوهر عقل، شادی است، آن است که ثبات شادى به زوال جهل آمده است، و زوال جهل، آمده به علم است. پس پدید آمد بدین مقدّمات برهانى که ثبات شادى به علم است، و علم فعل عقل است و نیز معلوم است که هیچ شادى مردم را برتر از شادى فلک نیست، و فلک جز مر عقل را نیست اندر عالم؛ پس ظاهر شد که شادى جوهر عقل است. و نیز از جمله حیوانات جز مردم را ـ که مر او را نفس عاقل است ـ خنده نیست، و حکماء فلسفه یک حدّ مردم را «زنده خندنده» نهاده‏اند، و خنده اظهار شادى است، و اختصاص مردم به خنده گواهى راستگوى است بدانک غایت شادى عقل راست.»(ص۱۱۷)

شگفت در عبارت بالا، وصل کردن شادی و خنده به عقل و علم است و این یعنی تلاش برای اینکه در هر حال علم چیز خوبی است. می‌بینیم که علم در نظر وی ترکیبی از فلسفه یونانی با ظاهر کتاب و تأویلات اسماعیلی است؛ اما اگر کسی مانند زکریای رازی خواست تا بر عقل خودبنیادش تکیه کند و همه چیز را از همان استخراج کند، صدای اعتراض ناصرخسرو بلند می‌شود.

وی پس از شرحی در باره تعریف طبیعت و طبایع از ارسطو گوید: «این قولى نیکوست عقلى، ولیکن محمد زکریاء رازى این قول را نپسندیده است، و گفتست که: اگر چنین بودى، واجب آمدى که این طبایع از بارى آمده بودى اندر جسم، و اگر از بارى آمده بودى، اندر خداى طبیعت بودى، و این روا نیست.» ناصرخسرو گوید: «محمد زکریاء رازى را عادت آن بوده است که قولهاء حکما را خلاف کرد‌ست. و مقصودش براعت خویش و اظهار صفوت خاطر وحدّت ادراک خویش بود‌ست!» (ص۱۲۶)

پرسشها در اشعار جرجانی ادامه می‌یابد. این بار از حقیقت فرشته و پری [جن] و دیو سؤال می‌شود. فرشته چست؟ اینجاست که ناصرخسرو در شرح نظر فلاسفه که البته برای خودش مقبول نیست، به سراغ آسمان می‌رود و مستندش سخنانی است که یونانی‌مآبان گفته‌اند اجرام آسمانی به نوعی منطبق بر فرشتگان هستند: «و جواب عقلى فلسفى هر کسى را کز فرشته پرسد که چیست، آن است که گفتند که این اجرام کواکب آسمان، فرشتگانند و زندگان و سخنگویانند، و به فرمان خداى اندر عالم کارکنان‏اند.»

این مطلب به چه استنادی گفته می‌شود؟ مستندش این است که «ثابت بن قرّه الحرّانىّ که مر کتب فلسفه را ترجمه او کرد‌ست از زبان و خطّ یو