پاورپوینت کامل تبارشناسی مفهومی «سلفیه» و «سلفی‌گری» ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تبارشناسی مفهومی «سلفیه» و «سلفی‌گری» ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبارشناسی مفهومی «سلفیه» و «سلفی‌گری» ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تبارشناسی مفهومی «سلفیه» و «سلفی‌گری» ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

رشید رضاعلی‌رغم برنامه‌ی مشخص سید جمال و عبده برای طراحی یک جریان اصلاحگر مذهبی، هیچ نشانه‌ای از تصریح ایشان به «سلفی‌گری» و اعتقاد به آن در آثارشان دیده نمی‌شود. همین روایت نه‌چندان دقیق، به علت شهرت و برجستگی ناقل آن (ماسینیون) به‌سرعت و کثرت در متون و پژوهش‌های آکادمیک غربی رواج یافت و بعدها به‌عنوان یک اصل قطعی و پذیرفته‌شده، مبنای تحلیل‌های متعددی قرار گرفت.

رشید رضاعلی‌رغم برنامه‌ی مشخص سید جمال و عبده برای طراحی یک جریان اصلاحگر مذهبی، هیچ نشانه‌ای از تصریح ایشان به «سلفی‌گری» و اعتقاد به آن در آثارشان دیده نمی‌شود. همین روایت نه‌چندان دقیق، به علت شهرت و برجستگی ناقل آن (ماسینیون) به‌سرعت و کثرت در متون و پژوهش‌های آکادمیک غربی رواج یافت و بعدها به‌عنوان یک اصل قطعی و پذیرفته‌شده، مبنای تحلیل‌های متعددی قرار گرفت.

در سال‌های اخیر و تحت تأثیر تحولات ناخوشایندی که در منطقه‌ی خاورمیانه شکل گرفته، توجهات بسیاری به‌سوی جریان‌های موسوم به «تکفیری» جلب شده است، جریان‌هایی که با خودحق‌پنداری گسترده و ارائه‌ی قرائتی بسیار سطحی و ظاهری از اسلام، خشونت و سبعیت را تنها راه گسترش دینی می‌دانند که حتی نام آن نیز از سلم و سلامت و تسلیم برآمده است. این تحولات سیاسی، اندیشمندان و پژوهشگران را به شناخت دقیق خاستگاه‌های اندیشه­ای این گروه‌ها سوق داده است. در این راستا دائماً عناوینی همچون «حنبلی»، «سلفی»، «وهابی»، «تکفیری» و… به چشم می‌خورد، اما هیچ قول واحدی در باب نسبت دقیق میان این عناوین وجود ندارد. به راستی «سلفی» کیست؟ چگونه این عقیده/ مسلک/ مرام را می‌توان توضیح داد؟ خاستگاه رشد این قرائت خاص دینی کجاست؟

این مشکل در باب واژگان «حنبلی» و «وهابی» وجود ندارد و تقریباً مشخص است که مسلمین اهل‌سنت پیرو شعائر فقهی مکتب احمدبن‌حنبل را «حنبلی» و پیروان اصول اعتقادات محمدبن‌عبدالوهاب را «وهابی» می‌خوانند. اما توضیح و تبیین واژه‌ی «سلفی» به‌هیچ‌وجه کار آسانی نیست و به‌سختی می‌توان معنای واحد و مشترکی را از میان آرای صاحب‌نظران دریافت. سلفیان -به معنای سنتی کلمه- کسانی هستند که از پیشوایان راستین صدر اسلام (سلف) پیروی می‌کنند، از نگاه آنان مشروعیت هر آیین و دستور شرعی در تطابقش با قرآن و سنت نبوی نهفته است. مسئله‌ی شناخت دقیق سنت نبوی مشکل دیگریست: کدام سنت؟ اینجاست که پای صحت اِسناد (زنجیره‌ی وثیق و معتبر ناقلان حدیث) و افتراقات مهم میان احادیث «اهل‌السنه» و «اهل‌البدعه» به میان می‌آید. این توضیحات نیز کمکی به شناخت بهتر وجه افتراق میان «سلفیه» و دو واژه‌ی «حنبلی» و «وهابی» نمی‌کند. در حوزه‌ی کلام و اعتقادات نیز سلفی‌گری قرابت بسیاری با «حدیث‌گرایی» حنابله در مواجهه با «عقل‌گرایی» دارد. سلفی‌گری به شدت تحت تأثیر نص‌گرایی و دریافت ظاهری فقه حنبلی است. شاید در میان مکاتب اربعه‌ی فقهی اهل‌سنت، فقه حنبلی نخستین مکتبی باشد که در وجه کلام و فقه مطرح گردید و با داعیه‌ی نفی بدعت‌ها، تأثیرات بسیطی را تاکنون بر فکر و اندیشه‌ی جهان اسلام باقی گذارده است.

به نظر می‌رسد تلاش برای تعریف مفهوم سیال «سلفیه» در این قالب‌های سنتی، راه به جایی نخواهد برد. تمییزات موجود و بسیار تکرارشونده‌ای که پیرامون دوگانه‌های نص‌گرایی-عقل‌گرایی، عمل‌گرایی-اندیشه‌ورزی، ظاهرگرایی-تأویل‌گرایی و… مطرح می‌شود شاید بخشی از جنبه‌های کلان مفهوم «سلفیه» را روشن سازد، اما مطمئناً همه‌ی آن جنبه‌ها در این مفاهیم خلاصه نشده است. شاید مطالعه‌ی دقیق تاریخ مفهوم سلفیه را باید در القای تمایز میان دو سطح تحلیل آغاز کرد که عموماً مغفول مانده یا حتی به‌راحتی قابل تمییز نیستند. سطح نخست در شناخت این مفهوم به تاریخ اندیشه‌ی «سلفیه» و ردیابی خاستگاه‌های روش‌شناسی، عقاید و شعائری بازمی‌گردد که «سلفی‌گری» را از دیگران متمایز می‌سازد. در این سطح مباحث مهمی همچون شناخت ذات ظاهرگرا (در مقابل عقل‌گرا) و متکی بر حدیث سلفیه طرح می‌شود. از این منظر شاید مفهوم «سلفیه» همان بازگشت به اصل (بخوانیم واپس‌گرایی) تعبیر شود که لااقل تا زمانه‌ی احمدبن‌حنبل قابل ردیابی و شناخت است؛ ما این سطح از شناخت از مفهوم «سلفیه» را شناخت سنتی و تاریخی آن می‌دانیم. این روش با مشکلات متعددی روبه‌روست؛ چراکه باید توجه داشت که «تاریخ اندیشه» با «تاریخ عناوین و اعتبارات ناظر به سطوح و مراحل آن اندیشه» متفاوت است؛ به‌عبارت‌دیگر، در اینجا از دامی سخن می‌گوییم که در شناخت هر جریان فکری ناظر به مفهوم، پدید می‌آید: به همان میزان که شناخت یک اندیشه با شناخت تاریخ آن متفاوت است، شناخت تاریخ آن اندیشه با شناخت تعابیر و ملفوظاتی که در طول تاریخ برای شناخت آن به‌کارگرفته‌شده، فرق دارد؛ یکی از مشکلات مهم ما در روند تحقیق و هضم مفهوم «سلفیه» گرفتاری به چنین دامی است.

اما سطح دوم از شناخت «سلفیه» شناخت مفهومی است که منحصراً بر تحقیق گونه‌شناسانه‌ی تاریخی پیرامون خاستگاه، ساختار و تغییر شکل مفهوم سلفیه استوار شده است. بخشی از سؤالاتی که در سطور فوق ذکر کردیم در این سطح قرار می‌گیرد: کی و کجا این مفهوم پدید آمد؟ چه کسانی آن را گسترش و رواج دادند؟ چگونه و در چه دوره‌ای این مفهوم با جوانب دیگری همچون روش‌شناسی‌ها، عقاید و شعائر مخصوص به خود تعریف شد؟ و … اگرچه ممکن است این سطح از مفهوم‌شناسی سلفیه با سطح نخست اشتراکاتی داشته باشد، اما بدون شک ظرفیت پرده‌برداری از مشکلات و نقاط ناپیدایی را دارد که تاریخ شناخت سلفیه راوی آن‌هاست: کج‌فهمی‌ها، سوءتفاهمات و عدم شناخت صحیح اندیشه‌ها در بستر زمان و مکان.

اگرچه تاریخ‌گذاری مفهوم «سلفیه» در سنت کلامی و تاریخی اسلامی به قرون میانه تاریخ اسلام می‌رسد، هنوز مشخص نیست که از چه زمانی همان مفهومی که امروزه از «سلفی‌گری/ سلفیه» مراد می‌کنیم، رواج داشته است. علی‌رغم شباهت ظاهری که بسیاری از محققان و پژوهشگران را به اشتباه درافکنده، به نظر نمی‌رسد که در دوره‌ی میانه‌ی تاریخ اسلام «سلفیه» مترادف «سلفی‌گری» دانسته می‌شده است. در باب کاربرد این مفهوم در کلام و عبارات آن دوره شواهد متعددی از استفاده‌ی تقی‌الدین ابن‌تیمیه از واژه‌ی «السلفیه» وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که استفاده‌ی ابن‌تیمیه از این عبارت بیش از آنکه ناظر به مفهوم «سلفی‌گری» (اسم خاص) باشد به معنای «جمعی از سلفیان» (اسم جمع) است. برخلاف اصرار و ابرام اکید سلفیان امروز برای بازگرداندن نخستین استفاده‌ها از مفهوم «سلفیه» به عصر نخستین و صدر اسلام، هیچ سند و مدرک برای اثبات حرف آن‌ها وجود ندارد؛ به‌عبارت‌دیگر، از هیچ‌یک از عبارات و واژگانی که در متون متقدم تاریخ اسلام به ریشه‌ی «سلف» برمی‌گردند، نمی‌توان مفاهیمی نزدیک به «سلفی‌گری» امروز را برداشت کرد (قس: سلفیه؛ بدعت یا مذهب، محمد سعید رمضان البوطی، ترجمه حسین صابری، نشر آستان قدس رضوی).

اگرچه این موضوع در تبارشناسی تاریخی سلفیه اهمیت چندانی ندارد، اما این سؤال را پدید می‌آورد که چرا یافتن ریشه‌های تاریخی مفهوم -نه عبارت- امروزین «سلفیه» تا به این اندازه دشوار است؟ به نظر می‌رسد آنچه در قدیمی‌ترین دوره‌های استفاده از «سلفیه» مراد می‌شده، پیروی از «مذهب السلف» در اصول عقاید بوده و اساساً «سلفیه» مفهومی کلامی بوده است. از طریق تحقیق بر منابع مکتوب قرون نخستین و میانه‌ی اسلامی می‌توان فهمید که مفهوم «مذهب السلف» در بستر کلامی و اصول عقاید به‌عنوان مترادفی برای عقیده‌ی حنبلی استفاده می‌شده و منظور از عقیده‌ی حنبلی، کلام یا اصول اعتقاداتی است که عرفاً پیروان فقاهت حنبلی به آن معتقد بوده‌اند. در مواضع متعددی از تاریخ کلامی اسلام، سلفیان قرون میانه عقیده خود را از جهمیان، معتزله و اشاعره مجزا ساخته‌اند. وجه تمایز برجسته‌ی میان سلفیان و دیگر گروه‌ها، عدم اعتماد و پرهیز ایشان نسبت به عقاید یونان‌زده‌ی معارضان بوده است.

بنابراین، تفاوت موجود میان «سلفیه» به معنای سلفی‌گری در کاربرد امروزین آن با کاربرد قدیمی آن تحت عنوان «مذهب السلف»، از جنس کاربست آن در تعابیر و مفاهیم رایج در جوامع بوده است؛ همین‌طور است که برخلاف پاره‌ای اشتراکات ظاهری و تاریخی، تاریخ دو تعبیر گوناگون این مفهوم واحد با یکدیگر عمیقاً متفاوت است. درک این تفاوت در شناخت تاریخی سلفیه از اواخر قرن هجدهم/ دوازدهم به بعد بسیار جدی و مهم است؛ چراکه سلفیه‌ی جدید قائل به بازگشت اساسی و همه‌جانبه‌ی فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی به گذشته‌ای درخشان است، اما به علت سابقه‌ی کلامی و دینی این مفهوم، تسامحاً یک بازگشت (واپس‌گرایی) اعتقادی شناخته می‌شود. از سوی دیگر تلاش همه‌جانبه‌ای از سوی سلفیان معاصر شکل گرفته که قصد تعمیم و گسترش حوزه‌ی مفهومی سلفیه‌ی اولیه را از مباحث کلامی به حوزه‌های فقهی دارند. شاید برجسته‌ترین شکل این تلاش‌ها را بتوان در نظرات رشید رضا مشاهده کرد که خود را معتقد به مکتب سلفیه (به معنای فقاهتی و کلامی) می‌دانست. ناگفته پیداست که ما از اشتراکات متعدد حوزه‌ی کلام و فقه مطلع هستیم، اما شواهد متعددی برای نفی تعمیماتی که توسط سلفیون معاصر ارائه شده، وجود دارد (قس: رشید رضا، تفسیر قرآن الحکیم الشهیر بالتفسیر المنار، ۱۹۷۰، ج ۱/۲۵۵؛ عبدالرحمن کواکبی، ام‌القری، ۱۸۹۹، ص ۱۰ و ۷۰؛ بشیر نافع، ابوالثناء آلوسی؛ عالم و مفسر و مفتی عثمانی، در «مجموعه مقالاتی در تاریخ و اندیشه وهابیت» به کوشش محمدحسین رفیعی، تهران: الهدی، ۱۳۹۳). فی‌المثل شمس‌الاسلام ذهبی، مورخ مشهور تاریخ اسلام که از شاگردان مبرز تقی‌الدین ابن‌تیمیه بود، خود را در عقیده پیرو «مذهب السلف» و در فقه «شافعی» می‌دانست. شواهد گوناگون دیگر را نیز می‌توان در کتاب طبقات فقهاء الشافعیین مشاهده کرد که بسیاری از صاحبان تراجم، در اعتقادات «سلفی» معرفی شده‌اند (ابن‌کثیر، طبقات الفقهاء الشافعیین،۱/۱۷).

غیر از این مسئله تلاش دیگری میان سلفیان معاصر وجود دارد که ویژگی برجسته‌ی ابن‌تیمیه در نفی تقلید و تأکید بر اجتهاد در شناخت اصول و فروع دین را نقطه عطفی برای شکل‌گیری مکتب فقهی سلفیه تلقی کنند. آیا به راستی تقی‌الدین ابن‌تیمیه نخستین فقیه مسلمان قرون میانه‌ی اسلامی بود که اعتقاد به نفی تقلید و تأکید بر اجتهاد داشت؟ آیا در نگاه او نفی تقلید از ارباب مذاهب اربعه به معنای ایجاد مکتب فقهی جدیدی بود؟ به‌عبارت‌دیگر، منظور ذهبی از عبارت «الطریقه السلفیه» که در شرح‌حال استادش ابن‌تیمیه به کار برده، به موضوعات فقهی نیز تسری می‌یابد؟ اگرچه بسیاری از سلفیان پاسخ این سؤالات را با قاطعیت مثبت دانسته‌اند، اما فقدان منابع دقیق و قابل نقد، دستان محقق بی‌طرف را خالی گذارده است. به نظر می‌رسد پاسخ روشنی برای این سؤالات وجود ندارد و جوانبی که ما را به سمت نقض آن سوق می‌دهد بسیار قوی‌تر از اثبات‌گران آن است. برای یافتن پاسخ دقیق این سؤالات که ناظر به وجود یا عدم وجود مکتب کلامی-فقهی سلفیه در دوره‌ی میانه‌ی تاریخ اسلام (به طور مشخص عصر ابن‌تیمیه) باشد، لاجرم باید به دنبال یافتن تعابیر مشابه «اهل‌السنه»، «اهل‌الحدیث»، «اهل‌الأثر (أثری)» و… باشیم و عباراتی در الگوی «اهل مذهب السلف» بیابیم. نه تنها چنین تعابیری به شکل اقناع‌گر در متون کلامی، فقهی و تراجم عصر میانه یافت نمی‌شود، بلکه شخص ابن‌تیمیه در آثارش از عباراتی همچون «محمدی‌المذهب» بسیار بیشتر از «سلفی‌المذهب» استفاده کرده است.

به نظر می‌رسد که با توجه به سطور فوق، سطح نخست شناخت مفهومی «سلفیه» به نتیجه‌ی روشنی رسید: مفروضاتی که سلفیان قرون مت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.