پاورپوینت کامل پژوهش های ارزشمند ابوریحان بیرونی در ادب فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پژوهش های ارزشمند ابوریحان بیرونی در ادب فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پژوهش های ارزشمند ابوریحان بیرونی در ادب فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پژوهش های ارزشمند ابوریحان بیرونی در ادب فارسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

درمیان دانشمندان ایران پس از اسلام، ابوریحان بیرونی به جهات مختلف، منحصربه فرد است. او نخستین عالمی است که با قطعیت تمام، هرگونه خرافه ای را در ساحت علم محکوم میکند و آن را نتیجه مستقیم جهل میداند و جز به تجربه و استقرا ـ آن هم تجربه و استقرای شخص خود ـ به هیچ چیز دیگر توجه ندارد.

چکیده: درمیان دانشمندان ایران پس از اسلام، ابوریحان بیرونی به جهات مختلف، منحصربه فرد است. او نخستین عالمی است که با قطعیت تمام، هرگونه خرافه ای را در ساحت علم محکوم میکند و آن را نتیجه مستقیم جهل میداند و جز به تجربه و استقرا ـ آن هم تجربه و استقرای شخص خود ـ به هیچ چیز دیگر توجه ندارد. تسلط ابوریحان به زبان های فارسی، پهلوی، سنسکریت، عربی، عبری، سریانی و یونانی مسلم است. آرای خاص فلسفی او حتی دربرابر نظریات ابن سینا و منطق ارسطویی درخور دقت و تأمل است؛ و در مجموع دانش بیکران ابوریحان بیرونی فراتر از آن است که تاکنون (درحدود یکصدوسیوهشت کتاب و رساله) تخمین زده میشود.در این مقاله، به پاره ای از اطلاعات تاریخی و جغرافیایی، گاه شماری، علوم طبیعی، زمین شناسی و تکامل در آثار فارسی او اشاره شده است.

****

درمیان دانشمندان بزرگ ایرانی که اکثر آثار خود را به زبان عربی نوشته‌اند، کمتر کسی را می‌شناسیم که دو یا سه زبان بداند و بتواند از آثار مکتوب آن زبان‌ها استفاده برد. اما تا آنجا که می‌دانیم، ابوریحان پنج زبان ـ فارسی، سنسکریت، عربی، ‌عبری و سریانی ـ را به خوبی می‌دانست؛ و نوشته‌اند که به‌احتمال از زبان یونانی نیز بهره داشت. اما این بنده بر این عقیده است که ابوریحان به طور حتم از نوشته‌های یونانی نیز می‌توانسته است مستقیماً استفاده کند. دلیل این مطلب در ادامه همین مقاله ارائه خواهد شد. در اینجا فقط به این نکته اشاره می‌شود که تسلط حیرت‌انگیز او بر فلسفه یونان نمی‌تواند تنها از راه ترجمه کتاب‌های یونانی به سریانی یا عربی و غیره باشد. او به‌طور قطع با دانش یونانی تماس مستقیم و بی‌واسطه هم داشته است. اصلاً ابوریحان بیشتر اطلاعات خود درباره اقوام و ملل و آداب و رسوم و اعتقادات و سنت‌ها و فلسفه‌های ادیان مختلف را از منابع دست اول کسب می‌کرد و با دانشمندان مذاهب گوناگون، احتمالاً به زبان خود آنها، مباحثاتی داشت؛ و نمی‌توان تردید کرد که به‌هنگام اقامت در هند و آشنایی عمیق با زبان سنسکریت، به همین زبان با دانشمندان هندی بحث و گفت‌وگو می‌کرده است تا آنجا که کتاب اقلیدس و مجسطی را به زبان سنسکریت به هندیان می‌آموخت و این را خود در کتاب ماللهند گفته است (کریمی، ۱۳۵۲: ۱۴۱) و در این مباحثات، آنچه به‌یقین درمی‌یافته و می‌نوشته، جز حق نبوده و به‌هیچ‌وجه در این گفت‌وگو‌ها گرد تعصب نگشته، نه چیزی را بی‌منطق پذیرفته و نه مطلبی را بدون دلیل و برهان منطقی باطل و نادرست اعلام کرده است. البته هر جا به اندیشه‌ای نادرست برخورده، در رد قطعی آن هیچ‌گونه مجامله و تعارفی روا نداشته و به صراحت تمام آن را مردود اعلام کرده است، چه یک اندیشه مذهبی نادرست بوده است و چه رأی درباره تاریخ اشکانیان و مدت سلطنت آنان.

ابوریحان، چنان‌که از نوشته خود او در مقدمه‌ای که در سن شصت‌وپنج‌سالگی ـ سال ۴۲۷ هـ .ق.ـ بر فهرست آثار خود نوشته است، برمی‌آید، در سال ۳۶۲ هـ . ق. به‌دنیا آمده و جالب است که در همانجا که سن خود را اعلام می‌دارد، تصریح می‌کند که این عدد به سال قمری است و به سال شمسی می‌شود شصت‌وسه سال. به هر حال، مقصود از سن ابوریحان ذکر این نکته بود که این دانشمند بزرگ یکی از مهم‌ترین آثار خودـ آثارالباقیه عن‌القرون‌الخالیهـ را هنگامی نوشت که تنها بیست‌وهشت سال داشت و امروز، پس از گذشتن ده قرن، همین کتاب یکی از باارزش‌ترین نوشته‌های او به‌حساب می‌آید و مأخذی بسیار معتبر و ارزشمند و مورد اطمینان برای تحقیق درباره سال‌شماری اقوام مختلف است؛ چنان‌که در آنچه درباره گاه‌شماری یهودی در دایرالمعارف فرانسه آمده، تصریح شده که مأخوذ از بیرونی و از همین کتاب است (بیرونی، ۱۳۴۵: ۶). درمورد گاه شماری‌های ایرانی و نیز اعیاد روزهای متبرک ایرانی نیز اطلاعات مفیدی در این کتاب درج است که از روی نوشته مانی در کتاب شاپورگانـ که برای شاپور اول نوشته شده استـ تاریخ دقیق به‌تخت‌نشستن اردشیر بابکان را محاسبه کرد و با تطبیق با تاریخ اسکندری توانست مدت سلطنت اشکانیان را ـ که تا آن زمان از روی نوشته‌های طبری و دینوری و حمزه اصفهانی، ۲۶۰ سال می‌دانستند ـ ۵۳۷ سال تعیین و تثبیت کند (همان ص ۷).

دانشمندان ایرانی قدیم، اکثراً جامع‌الاطراف بوده‌اند: در هر علمی تفحصی داشته‌اند و بعضاً در علوم مختلف به جایی رسیده‌اند که مجتهد آن علم محسوب می‌شوند. اما به‌حقیقت می‌توان گفت که ابوریحان از این نظر نیز درمیان تمامی دانشمندان قرون متمادی بی‌همتا است. در همان یک کتاب تحدید نهایات‌الاماکن آنقدر اظهار نظرهای مختلف علمی از او می‌یابیم که تعجب‌آور است. گاه، همچون یک عالم طبیعی، از پیدایش کوه‌ها و دریاها و ایجاد دریاچه‌ها و پیشرفت آب در خشکی و خشکی در آب و زندگی در مواضع مختلف کره زمین و سرما و گرما و علل پیدایش آنها سخن می‌راند (بیرونی، بی‌تا: ۱۶) و گاه همچون یک باستان‌شناس از زندگی مردم گذشته:

… در بیابان‌های شام و بیابان‌های دیگر بی‌آب و گیاه و جانور، آثار باستانی دیده می‌شود که ناگزیر باید گفت بیشتر در این جاها مردمانی می‌زیسته‌اند و چون زیستن مردمان بی‌آب ناشدنی است، زمانی آب داشته و سپس از آنها برافتاده است و همچنین در مرداب‌های بصره، نشانه‌های ساختمان دیده می‌شود. (همان، ص ۲۴)

معلومات و اطلاعات تاریخی ابوریحان درباره تاریخ‌نویسان پیش و پس از او شگفت‌انگیز است. او نه تنها نخستین بلکه تنها نویسنده درمیان تاریخ‌نویسان ایران پس از اسلامـ به فارسی یا عربیـ است که به کندن آبراهه‌ای مابین دریای سرخـ قلزمـ و دریای مدیترانهـ بحر محیطـ و به فرمان داریوش هخامنشی اشاره کرده است:

آنگاه که سرزمین مصر دریا بود، پادشاهان ایران هنگام چیره‌شدن بر مصر، اندیشه آن کردند که از [دریای] قلزم به آن گذرگاهی بکنند و زبانه میان دو دریا را ازمیان بردارند تا چنان شود که کشتی بتواند از دریای محیط در باختر به آن بیاید و از آنجا به خاور رود… نخستین کسی که به این کار برخاست، «ساسطراطیس»- پادشاه ]مصر‌[- بود و سپس داریوش. (همان، ص ۲۳)

جالب‌تر از آگاهی درباره داریوش ـ که همچنان‌که گفتیم، منحصر به ابوریحان است ـ آگاهی او درمورد فرعون مصر و وضع جغرافیای تاریخی آن سرزمین است. باید توضیح داده شود که هرودوت ـ مورخ یونانی ـ فرعونی را که قبل از داریوش به این کار اقدام کرده بود، «نخائو» می‌داند که از ۶۰۹ تا ۵۹۹ ق. م. فرمانروایی کرده است. اما امروز مسلم است که نخائو در این کار مبتکر اصلی نبوده است و این کار را پیش از او «ستی اول» و «رامسس دوم» ـ قرن چهاردهم قبل از میلاد ـ شروع کرده بودند. ولی فرعونی که ابوریحان نام می‌برد، حتی شش قرن پیش از اینان می‌زیسته است. در دوره پادشاهی میانهـ سلسله دوازدهم ـ سه فرعون با نام یونانی «سزوستریس» حکومت می‌کرده‌اند که در آن میان سزوستریس دوم، بیش از آن دو در امر کانال‌کشی و آبیاری و سدسازی اهتمام داشته است تا حدی که خود بر ساختمان سدها نظارت می‌کرده است و به‌احتمال، مقصود ابوریحان همین فرعون باید باشد. اما جالب‌ترین نکته، دریابودن سرزمین مصر است.

اکنون روشن شده است که در دوره پادشاهی میانه مصرـ یعنی دوره‌ای که همین سزوستریس یا ساسطراطیس ابوریحان زندگی و حکومت می‌کرده است ـ آب دریاچه‌های بازمانده از دریاهای نخستین، هنوز در این سرزمین بسیار و وسیع بود و چنان می‌شد که به‌هنگام طغیان موسمی نیل، بخش اعظمی از مصر مخصوصاً مصر سفلی یا شمالی به‌صورت دریایی درمی‌آمد و شهرها صورت جزایری در میان آن دریاها می‌یافتند (فره‌وشی، ۱۳۶۰: ۵۳۹).

باعث شگفتی این است که این مطالب در هیچ‌یک از مآخذ ایرانی ـ فارسی یا عربی ـ مطلقاً نیامده است و دقیقاً معلوم نیست که منابع مورد استفاده ابوریحان که تا به این حد دقیق و مورد اطمینان می‌نمایند، چه کتاب‌هایی بوده است.

درمورد فوق ـ مورد مربوط به داریوش ـ در میان نویسندگان و مورخان یونانی و رومی، هرودت، ارسطو، استرابون، دیودور سیسیلی و پلینیوس، سخن از این کانال گفته‌اند که اطلاعات مطرح‌شده ابوریحان، از آنچه آنها نوشته‌اند، بیشتر است.

به هر حال، در این باره لازم است گفته شود که به‌‌رغم آنچه بیرونی نوشته است که «به‌سبب ترس از هم‌سطح‌نبودن دریای سرخ و نیل و اینکه احتمال دارد مصر به‌کلی در آب دریای سرخ غرق شود، از اتمام کار کانال منصرف شدند»، کتیبه فارسی باستان و نیز کتیبه مصری که در مسیر کانال یافته شده است، گواهی می‌دهد که کار پایان یافته است و کشتی‌ها از نیل به‌سوی «دریای پارس»ـ خلیج فارسـ روان شده‌اند.

خبر درست دیگر ابوریحان نیز در این مورد این است که پس از داریوش، در زمان بطلمیوس سوم و توسط ارشمیدس، کانال که در آن موقع پر شده بود، بار دیگر پاک شد و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. (همان، ص ۵۳۹)

آگاهی‌های جغرافیایی ابوریحان به‌حدی است که محققی همچون جورج سارتون چنین درباره او اظهار نظر کرده است:

بدون شک بیرونی را باید یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان جغرافیای سراسر زمان‌ها به‌شمار آورد. (بیرونی، بی‌تا: ۱۴)

و آنگاه که این اطلاعات وسیع وقتی به خدمت علوم طبیعی درآید، دانش‌هایی به ما عرضه می‌شود که دانشمندان قرن نوزده اروپا بدان رسیدند.

ابوریحان، در همین کتاب تحدید نهایات‌الاماکن، هنگامی که سخن از تعیین مسافت‌های شهرها و طول و عرض جغرافیایی آنها و نیز نسبت آنها به یکدیگر است، لزوم این کار را با استدلال‌هایی بسیار عالمانه به‌ثبوت می‌رساند و سپس می‌گوید که چنین کاری، کار هر کس نیست (گاو نر می‌خواهد و مرد کهن) و به قول خودش: «هر کار، مردان ویژه خود را دارد» (همان، ص ۱۴) و اضافه می‌کند که این کار برای اصحاب نجوم نیز دشوار است، چه برسد به آنان که از این علم هیچ اطلاعی ندارند؛ و تعجب می‌کند از کسانی که می‌پندارند نیمروز در سراسر آبادی‌های زمین در یک زمان صورت می‌گیرد و خیال می‌کنند که خورشید درست از بالای مکه می‌گذرد و نتیجه می‌گیرند که اگر کسی در هنگام نیمروز رو به خورشید بایستد، درست رو به قبله خواهد بود.

در ضمن یادآور می‌شویم که ابوریحان قبلاً در این زمینه تتبعات وسیعی کرده بود که متأسفانه ازمیان رفته است. این مطلب را عیناً از نوشته او می‌آوریم:

نخست به تصحیح مسافت‌ها و نام‌های جاها و شهرها پرداختم و این کار را با پرسیدن از کسانی که به آن جاها رفته بودند و محک‌زدن و درست‌کردن گفته‌های آنان با یکدیگر به‌انجام رساندم… نیمکره‌ای به قطر ده ذراع ساختم تا برروی آن طول‌ها و عرض‌ها را از روی محاسبه پیدا کنم؛ ولی آنچه به دست می‌آوردم، از ترس ازدست‌رفتن سلامتی و پیشامدهای ناگوار ثبت می‌کردم و به حافظه نمی‌سپردم و چون ناگهان بدبختی بر من فرو ریخت، بر آنچه گفتم، همان گذشت که بر دیگر کوشش‌ها و پژوهش‌های من گذشت و چنان ازمیان رفت که…» (همان، ص ۱۶)

سپس بحث نسبتاً مفصلی می‌آورد از اینکه عالم حادث است ولی نمی‌توان آغاز آن را تعیین کرد. زمین نیز در یک زمانی که از دو سو محدود است ـ یعنی ابتدا و انتها دارد ـ به‌وجود آمده و مرتباً درحال دگرگونی است. کوه‌ها از پاره‌سنگ‌های صاف است که گل و ریگ سنگ‌‌شده آنها را به یکدیگر پیوسته و این پاره‌سنگ‌ها و ریگ‌ها، همان کوه‌ها است که با شکافتن و به‌هم‌برخوردن شکسته شده و عوامل جوّی مانند آب و باد، آنها را خرد کرده و به‌صورت ریگ و ماسه و خاک درآورده است و بر اثر این جابه‌جایی‌ها است که سرزمین‌ها به‌تناوب آبادان شده‌اند؛ و می‌افزاید:

هنگامی که پاره‌ای از زمین از جایی به جای دیگر منتقل شود، سنگینی آن نیز جابه‌جا خواهد شد و میان سنگینی سوهای مختلف زمین تفاوت پدید می‌آید و چون زمین هنگامی استقرار پیدا می‌کند که مرکز ثقل آن مرکز عالم باشد، بر زمین لازم می‌شود که این اختلاف را ازمیان بردارد و درنتیجه مرکز ثقل آن بنا بر اختلاف نهاد پاره‌های جابه‌جاشده آن مختلف خواهد بود؛ به همین جهت است که دوری سرزمین‌ها از مرکز زمین با گذشت زمان بر یک اندازه نمی‌ماند. (همان، ص ۱۹)

سپس، استدلال می‌کند که در این تحولات زمین‌شناسی، که ممکن است باعث بی‌آبی اماکن یا ژرف‌شدن دره‌ها یا گرمسیرشدن سردسیرها و سردسیرشدن گرمسیرها شود، مردم ناچار از کوچ خواهند شد و از ابوالعباس ایرانشهری(۱) نقل می‌کند (بیرونی، ۱۳۶۲: ۵۹) که در یک فرسنگی سیرجان، ریشه‌های نخل قدیمی دیده شده، درحالی‌که در آن زمان تا بیست فرسنگی پیرامون آن محل هیچ خرمایی دیده نمی‌شده است و معلوم می‌دارد که قبلاً در آن مکان آبادانی و آب بوده، پس از تغییرات وضع زمین آب آنجا خشکیده و آبادی برافتاده است. درباره عربستان نیز به‌صراحت می‌گوید که نخست دریا بوده است (و کشف ذخایر عظیم نفت، هزار سال پس از ابوریحان، این گفته او را به‌اثبات رسانده است)؛ و دلیل می‌آورد که به‌هنگام کندن چاه، چینه‌هایی از خاک و ریگ و قلوه‌سنگ در آنجا دیده شده است و حتی وجود فسیل‌ها را نیز با این عبارت متذکر شده است:

همچنین، سنگ‌هایی بیرون می‌آید که چون بشکند، صدف‌ها و حلزون‌ها و چیزهایی که گوش‌ماهی نامیده می‌شود، به‌نظر می‌رسد که یا بر حال خود باقی است یا آنکه پوسیده و ازمیان رفته و جای خالی آنها به‌شکل اصلی دیده می‌شود. (بیرونی، بی‌تا: ۲۰)

چنین سنگی را که درمیان آن گوش‌ماهی است، در بیابان شنی میان جرجان و خوارزم نیز می‌بینیم. این بیابان در گذشته همچون دریاچه‌ای بوده است. (همان، ص ۲۱)

بدین طریق، ابوریحان به‌عنوان یک عالم بزرگ علم طبیعیات در عرصه تاریخ دانش بشری عرض وجود می‌کند؛ و او نخستین کسی است که موفق شده بود چگونگی جستن آب را از چاه‌هایی که امروز معروف به «آرتزین» هستند، به شیوه کاملاً علمی شرح و توضیح دهد و نیز چشمه‌هایی را که به‌طور متناوب از آنها آب بیرون می‌زند و آنها را چشمه‌های وقت و ساعتی هم می‌گویند (بیرونی، ۱۳۶۲: ۲۴). مسئله فرض علمی ابوریحان درباره خشکی‌هایی که متقاطر با ربع مسکون شمالی کره زمین یعنی قاره امریکا باید باشد، بر هیچ‌کس پوشیده نیست(۲)؛ اما نکته جالب همان متقاطربودن آمریکا با ربع مسکون قدیمی است تا آنجا که به قول خود ابوریحان ـ که در صفحات قبل گذشت ـ تعادلی در وزن بخش‌های مختلف کره زمین ایجاد شود. راستی این سؤال پیش می‌آید که امروز که ثابت شده است خشکی‌های زمین حرکت دارند و امریکا روزی از افریقا جدا شده است (شکل قسمت غربی افریقا و بخش شرقی امریکا هم کاملاً این نظر را تأیید می‌کند)، آیا این حرکات برای ایجاد استقرار کره زمین نبود که به گفته ابوریحان براثر زیادترشدن سنگینی یک سوـ به سبب ارتفاعات و کوه‌های بلند و سلسله‌جبال ستبر- و سبک‌ترشدن سوی دیگرـ به سبب ارتفاع کم، یا وجود دره‌های عمیق و گرداب‌های زیرزمینی ـ حرکت‌ها و جابه‌جایی‌های قاره‌ها و آب‌های اقیانوس‌ها صورت گرفته و گردش زمین به دور خود و نیز به دور خورشید وضع مرتبی یافته و فصول نیز نظمی پذیرفته‌اند و می‌توان پذیرفت که تغییرات هوا در سطح زمین نیز به این عامل که نهایتاً در تثبیت محور زمین مؤثر واقع شده، مربوط بوده است(۳).

گفتنی درباره ابوریحان زیاد است. اما شرح وسعت میدان دانش او، فسحت میدان ارادت نیز می‌خواهد. گویی او همه چیز می‌داند و از همه چیز آگاه است. در یک عبارت مختصر زیر که از همان کتاب تحدید نهایات‌الاماکن نقل شده است، چندین مقوله سخن می‌توان یافت:

زمین گرد است و در میان جهانی کروی جای دارد و اینکه سنگینی‌ها به نهاد و طبع خود از هر سو به مرکز حرکت دارند، و از همین جا کروی‌بودن سطح آب اثبات می‌شود و چون ذرات آب با یکدیگر پیوستگی سخت ندارند، تنها به اندازه موج‌ها است که سطح آب از کرویت خارج می‌شود.

۱. زمین گرد است (حالا دیگر همه این مطلب را می‌دانند).

۲. جهان کروی است.

۳. سنگینی‌ها از هر سو به مرکز حرکت دارند (این درواقع بیان همان نیروی جاذبه است).

۴. بنابراین سطح آب نیز کروی است، نه مسطح.

۵. ذرات آب با یکدیگر پیوستگی سخت ندارند. امروز ظاهراً به این امر جاذبه مولکولی می‌گویند، که در جامدات بیشتر و مستحکم‌تر و در گازها بسیار کمتر از مایعات است و آب، بین این دو، به همان شیوه که ابوریحان گفته است، پیوستگی دارد ولی سخت نیست.

چنان که اشاره شد، ابوریحان در علوم جز به تجربه و استقرا توجه ندارد. در زندگی ابوریحان مواردی پیش آمده که عقاید عامیانه و غیر قابل پذیرش را نیز به تجربه کشیده است؛ اما کارش در این موارد، بیشتر شبیه شوخی است تا جدی. یک خرافه که در آن موقع بسیار شیوع داشت، سمی‌بودن الماس بود و دیگری خاصیت کورکنندگی زمرد چشم افعی را، که هنوز هم شایع است: «افعی به زمرد نگرد کور شود». گفته‌اند ابوریحان برای اینکه دریابد این عقاید تا چه پایه درست است، دست به تجربه زده است. الماس را در حضور مردم به سگی خوراند و هیچ اتفاقی نیفتاد و یک افعی را درحالی‌که گردنبندی از زمرد به گردنش آویخته و رشته‌ای از همین سنگ در برابر چشمانش آویخته بود، مدت نه ماه تمام درمیان فرشی از زمرد نگهداری کرد و با این همه، افعی حتی چشم‌درد هم نگرفت (همان، ص ۶۳). شکی نیست که ابوریحان این آزمایش را برای رفع تردید خود نکرده بود. برای مردی چون او نادرستی این عقاید مثل روز روشن بود؛ ولی او می‌خواست عامه مردم نیز به بینش‌های غلط خود پی ببرند و گرد خرافات نگردند. شوخی او بعد از آزمایش افعی و زمرد نشان‌دهنده این حقیقت است. او می‌گوید: «فقط یک کار باقی مانده و آن اینکه سوزنی از زمرد بسازند و چشم افعی را با آن میل بکشند!».

با این ماجرا، ارزش ابوریحان به‌خوبی نشان داده می‌شود. او خود را از مردم جدا و مستثنا نمی‌داند. اگر علم در خدمت انسان و برای هدایت انسان به‌سوی روشنایی عقل و اندیشه نباشد، به چه درد می‌خورد؟ رابطه ابوریحان ـ که دانشمندی بزرگ است ـ با مردم عادی و عامی و صاحب عقاید آن‌چنانی هم قطع نمی‌شود. علم باید توده را بینا کند و راه درست زندگی و برخورد با جهان را به آنان بیاموزد، نه آنکه چراغی در دست همان صاحب علم باشد. ابوریحان حاضر است برای رفع یک اندیشه نادرست از مردم، نه ماه از یک افعی خطرناک مواظبت کند تا به آنان ثابت شود که افکار خرافی از این دست تا چه حد از میزان عقل سلیم به دور است. ابوریحان، پاداش سلطان مسعود غزنوی را برای کتاب قانون مسعودی که یک بار فیل نقره بود، نمی‌پذیرد و عطای سلطان را با این عذر بسیار موجه که مال‌اندوزی، او را از کار‌های علمی بازمی‌دارد، پس می‌فرستد (همان، ص۵۵). او شیوه علمی خاصی داشت که بر تجربه و استقراء مبتنی و عبارت بود از دایم با مردم سروکارداشتن و از آنها کسب اطلاعات کردن و سپس آنها را به محک‌زدن و سنجیدن و نتیجه‌گرفتن. مال‌اندوزی، وی را از علم و از مردم دور می‌کرد. او حتی در گفت‌وگو با سلطانی مقتدر و بی‌رحم مانند محمود از حق‌گویی دست برنمی‌داشت و حتی گاه سخنانی تند می‌گفت و بدین جهت محمود از او دل خوشی نداشت. حق در نظر وی بسیار اهمیت داشت آن‌چنان‌که اصلاً و ابداً برایش مهم نبود که گوینده آن حق کیست. به اعتقاد او، هر که حق گفت باید پذیرفت ولو آنکه آدمی گمراه باشد. وی در کتاب تحدید نهایات‌الاماکن می‌نویسد:

از چیزی به‌خاطر خشمگینی نسبت به دارنده آن چشم‌پوشیدن و آن را نادرست‌نمایاندن و از حق به‌خاطر گمراهی گوینده آن دوری‌کردن برخلاف آن است که در قرآن آمده: الذین یستمعون‌القول فیتبعون احسنه، اولئک‌الذین هداهم‌الله. (بیرونی، بی‌تا: ۷)

و جالب‌تر آنکه به همان نسبت هم از ناحق بیزاری داشت و این معنی را می‌توان در پاسخ نسبتاً گزنده‌اش به شاعری که او را مدح کرده بود، یافت. شاعر «از سر تملق به بزرگی نیاکانش اشارت کرده است. بیرونی … سخت بر شاعر متملق تاخته و تازیدن به نیاکان را به‌باد ریشخند گرفته و در این راه از به‌کاربردن کلمات و معانی زشت نیز به عمد، خودداری نکرده است.» (کریمی، ۱۳۵۲: ۱۰۹). پاسخ ابوریحان نیز به شعر است و یاقوت آن را در معجم‌البلدان نقل کرده است (همان، ص ۱۱۰) و این است ترجمه چند سطری از آن:

ای که در شعرت از نیاکان من نام برده‌ای! خدای داناست که من خودم، اجدادم را چنانکه باید، نمی‌شناسم.

چگونه جدم را بشناسم، حال آنکه پدرم را نیز به درستی نمی‌شناسم.

]آری، من همچون ابولهب آن شیخ بی‌ادبم و پدر و مادرم هیزم‌شکن بوده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.