پاورپوینت کامل خاستگاه‌ها و تحول ادبیات تطبیقی و مطالعات میان‌رشته‌ای آن ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاستگاه‌ها و تحول ادبیات تطبیقی و مطالعات میان‌رشته‌ای آن ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاستگاه‌ها و تحول ادبیات تطبیقی و مطالعات میان‌رشته‌ای آن ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاستگاه‌ها و تحول ادبیات تطبیقی و مطالعات میان‌رشته‌ای آن ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

‌در این مقاله، نظراتی درباره‌ی تعیین برخی وجوه فرهنگیِ رایج برای کاربرانِ عامِ این رشته [یعنی ادبیات تطبیقی] ارائه شده است. امروزه، پژوهشگران آمریکایی زوایای خاصی را از دل متون بیرون می‌کشند که نه به درون بلکه به بیرون از این رشته نظر دارد، به سایر رشته‌های غیرزیبایی‌شناختی (مرتبط با سیاست، قومیت، نژاد، جنسیت، و جز آن)، و هدف هم نشان‌دادنِ گستره‌ی تعهدات فرهنگیِ این رشته‌هاست.

خاستگاه‌ها و تحول ادبیات تطبیقی و مطالعات میان‌رشته‌ای آن / هِنری رِماک

هِنری رِماک – ترجمه‌ی مسعود فرهمندفر (دانشگاه علامه طباطبائی)

‌در این مقاله، نظراتی درباره‌ی تعیین برخی وجوه فرهنگیِ رایج برای کاربرانِ عامِ این رشته [یعنی ادبیات تطبیقی] ارائه شده است. امروزه، پژوهشگران آمریکایی زوایای خاصی را از دل متون بیرون می‌کشند که نه به درون بلکه به بیرون از این رشته نظر دارد، به سایر رشته‌های غیرزیبایی‌شناختی (مرتبط با سیاست، قومیت، نژاد، جنسیت، و جز آن)، و هدف هم نشان‌دادنِ گستره‌ی تعهدات فرهنگیِ این رشته‌هاست. مقایسه‌ی آثار ادبیِ برجسته‌ی فرهنگ‌های مختلف، که هسته‌ی ادبیات تطبیقی را شکل می‌دهد، دیگر به امری نادر تبدیل شده است. به‌جای آنکه از بافتِ متن برای روشن‌کردن مفهوم کلی متن استفاده شود، از متن برای شفاف‌سازی بافت و تأییدِ نظریه، آن هم نه به صورت استقرایی، بلکه به شیوه‌ی استنتاجی، استفاده می‌شود. تغییری بنیادین از محور عمودیِ «ادبیات‌ـ‌فرهنگ» به محور افقیِ «ادبیات‌ـ‌غیرادبیات» صورت گرفته است. در آمریکا، اگر نگوییم هسته‌ی ادبیِ ادبیات تطبیقی کاملاً از بین رفته، در درجه‌ی دومِ اهمیت قرار گرفته است. البته نکته‌ی مثبت این است که مطالعات میان‌رشته‌ای به ویژه در تاریخ‌نگاری، فلسفه، انسان‌شناسی، علوم سخت و فناوری، در کنار هنرهای تلفیقیِ هم‌تبار، نقش چشمگیری در غنی‌سازی پژوهش‌های ادبیات تطبیقی داشته‌اند. اما نکته‌ی منفی این است که میلِ افراطی به میان‌رشتگی، که با خطاهای آماتوری همراه است، مانع پیشرفت هسته‌ی بین‌المللی یا بین‌زبانیِ ادبیات تطبیقی شده که نیازمند صبر و حوصله در کسب دانشیِ فراگیر در زمینه‌های زبان، ادبیات و تاریخِ دست‌کم یک تمدن غیرانگلیسی است که در درازمدت حاصل می‌شود. بیشترِ پژوهش‌های میان‌رشته‌ای که اخیراً در ایالات متحده انجام گرفته‌اند متأسفانه فقط به یک زبان و به یک فرهنگ بسنده کرده‌اند. چهل، پنجاه سال پیش، دو هدف اصلی برای پژوهش‌های میان‌رشته‌ای پیش‌بینی شده بود. از این دو، هدفِ «مشابهت‌محور» و تعامل‌گرای مطالعاتِ میان‌رشته‌ای در ادبیات تطبیقی بیش از اندازه موفقیت‌آمیز بوده است؛ اما هدف اصلاح و بازتعریفِ تمایزات، در امواج نظریه و نقدِ فرهنگی،‌ غرق شده است.

بُعد میان‌رشته‌ای ادبیات تطبیقی، بر خلاف جنبه‌ی بین‌المللی آن، از سال‌های ۱۹۵۰ به‌طرز فزاینده‌ای جایگاه خود را در آمریکا تثبیت کرده است. این روند با رویکرد تلفیقیِ هنر، متناسب با اولویت‌های ادبی و هنریِ «نقد نو» و دیگر زمینه‌های علوم انسانی همچون فلسفه، مطالعات دینی، انسان‌شناسی فرهنگی و تاریخ‌نگاری آغاز شد، و سپس از نیمه‌ی دومِ دهه‌ی ۱۹۶۰، با ورود به حوزه‌ی علوم اجتماعی، گسترش یافت. اصل بنیادین مطالعات میان‌رشته‌ای و بین‌المللی (و اخیراً میان‌فرهنگی) یکسان است: تعیین، تحلیل و تخلیصِ آلایش‌ها، مشابهت‌ها و تمایزها. مقصودم از «رشته‌ها» مرزبندی‌های تئوریکِ ژانرها و وجه‌های گوناگون فعالیت، تجربه و کنجکاوی بشر است که ابتدا در ادبیات شفاهی و سپس در ادبیات مکتوب بازتاب یافته است. اگرچه گفتمان مکتوب، برخی قابلیت‌های شاعرانه/نمایشی گفتار شفاهی را ندارد، امکان‌ِ انتشار گسترده‌تر، ماندگاری و امید به بقا را فراهم می‌آورد، تعمّق را ترویج می‌کند، و حس مسئولیت‌پذیری، دقت، کیفیت، نظارت و ساختارمندی را افزایش می‌دهد. بازخوانیِ نوشتار سببِ انتقالِ برداشتی از «کل» به خواننده می‌شود و مانند صفحه‌ی نت‌نویسی‌شده در موسیقی، میزانی از هم‌زمانیِ تجربیات پی‌درپی را فراهم می‌سازد. افلاطون در رساله‌ی ضیافت به ما می‌گوید که آثار ثبت‌شده در زمینه‌های هنر، خرد و قانون‌گذاری، نه‌فقط برابر بلکه برتر از آرزوی جاودانگی جسمانی (آنچه با فرزندآوری بر خود روا می‌داریم) هستند. نیاز به ذکر این مطلب نیست که تداومِ تاریخیِ «کیفیت»، در فرهنگِ گسسته و سرگرمی‌محورِ ما، در معرض خطری آشکار قرار گرفته است. این امر نقطه‌ی مقابل بی‌واسطگیِ گفتارِ شعری/ادبی و داستان‌های مراسله‌ای و مکاتبه‌ای است که امروزه در معرض انقراض است، و به‌طور حتم تاریخ‌دانان ادبی در آینده،‌ این قضیه را با ابراز تأسف بیان خواهند کرد. سرگرمی‌های رقابتی در مدارس، دانشکده‌ها و دانشگاه‌های کشور من و شاید هم به فراتر از آن نفوذ کرده است. ادبیات خیال‌انگیز و پژوهشگریِ ادبی (به‌ویژه پژوهشگریِ ادبیِ تاریخ‌محور) محدود شده یا اینکه با بی‌تفاوتی روبرو شده است.

بنابراین باید به این پرسش بپردازیم: علت وجودیِ ادبیات و مطالعه‌ی آن، دست‌کم در فرهنگ‌های غربی و غربی‌شده، چیست؟ ما در رقابت و مواجهه یا اساساً تکمیلِ واقعیت‌های اجتماعی/اقتصادی/سیاسی/قومی/مذهبی‌ِ معاصر در جامعه‌ی خود (کسب و کار، فناوری، صنعت تفریحات، سرگیجه‌ی خرید و فروش) تا چه اندازه وجودگرا هستیم؟ ادبیات چه بوده و چیست؟

ادبیاتْ مفهوم مرکّب و پیوندخورده [هیبرید] است و به همین دلیل مناسب رویکردها و تعابیر نسبتاً نامحدود است. اما یک ویژگی است که داستان‌های خیال‌انگیزِ قدیم را به زمان حال پیوند می‌دهد: پیرنگ‌های پرکششی که، صرف‌نظر از پایانِ داستان، توسط نیروهای منفی (و نه مثبت) به پیش برده می‌شوند. منبع الهامِ اصلی برای داستان‌سرایی در واقع رویدادهای طبیعیِ غیرمنتظره و شگفتی هستند که تلویحاتِ فراطبیعی دارند: خشک‌سالی، سیل، طوفان، زمین‌لرزه، جانوران وحشی، آفات، امراض، اشباح، کابوس‌ها (بلایایی همچون خشونت بشر و هر نوع بی‌منطقی). در این فرآیند، داستان‌سرا محرک‌های فراطبیعیِ رویدادهای طبیعی را تفسیر می‌کند؛ او حدس می‌زند و [سپس مسائل را به هم] پیوند می‌زند و [مطلبی تازه] خلق می‌کند. در اغلب‌ِ ادیانی که در حال حاضر در غرب رواج دارند، خشمِ عادلانه یا نه چندان عادلانه‌ی خدا یا خدایان با منطقی دیگر جایگزین شده است: «کارِ خدا حکمتی دارد که فراسوی دانشِ ماست.» این فرآیندِ سکولارسازی را آگنوستیسم [لاادری‌گری]، اگزیستانسیالیسم [مکتب اصالت وجود] و آتئیسم [خداناباوری] تکمیل کرده‌اند.

اما نمی‌توان رد و نشان‌های اخلاق‌گرایانه‌ای را که تا به امروز در فرهنگ‌های به‌شدت سکولار به‌جا مانده‌اند دست کم گرفت. با اینکه رسانه‌های جمعی (دیداری‌ـ‌شنیداریِ) ما آمریکایی‌ها مملو از انواع و اقسام خشونت‌هاست، ستاره/متهم خیالیِ برنامه‌های مردمی باید در انتهای داستان مجازات شود یا از کرده‌ی خود ابراز پشیمانی کند، و به‌سوی خدا بازگردد و به عشق واقعی یا رحم و شفقت دست یابد. ندامت و پشیمانی حقیقی یا ساختگی (که به آن مذهبی‌کردن هم می‌گویند)‌ نه‌فقط در رسانه‌ها بلکه در سیستم کیفری ما و احتمالاً دیگران، عاملی مهم در مجازات به شمار می‌رود.

با وجو این، ادبیات چاپی هنوز هم رسانه‌ای فردی و خصوصی است که هر کس به‌طور اختصاصی و با دقت و سلیقه‌ی خود از آن بهره می‌برد، و تا حدودی از سانسور عمومی در امان است. در اینجا تقدس‌زدایی از داستان‌ْ فراگیرتر (اگر نگوییم انحصاری‌تر) است و به‌طور زیرکانه با عنصر اخلاقی ترکیب شده است.

در نظر من، این فرآیند سکولارسازی و دمکرات‌سازی، این نیروی محرکه‌ی «اینجا و اکنون و برای همه»، در تغییر جهتِ ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی و میان‌رشته‌ای‌شدن آن‌ها در ایالات متحده تأثیر شگرفی داشته است. استادان ادبیاتِ من در امریکا در اواسط سال‌های ۱۹۳۰ و اوایل سال‌های ۱۹۴۰ بسیار شایسته و دانشمند بودند، اما بیش از آنکه متخصصانی حرفه‌ای باشند، به مبلّغان مذهبی‌ِ غیرحرفه‌ای شباهت داشتند. اثر و نوشته‌ی مولف تحلیل و ارزیابی می‌شد و در عین حال مورد احترام قرار می‌گرفت و به خاطر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.