پاورپوینت کامل میرزا محمد تقی خان فراهانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میرزا محمد تقی خان فراهانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میرزا محمد تقی خان فراهانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میرزا محمد تقی خان فراهانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
امیرکبیر
میرزا محمدتقیخان فراهانی، معروف به امیر کبیر (۱۲۲۲- ۱۲۶۸ق/ ۱۸۰۷-۱۸۵۲م)، اهل هزاوه در اطراف فراهان از توابع اراک، سیاستمدار و صدر اعظم عهد ناصرالدین شاه قاجار بود. بعد از رسیدن امیر کبیر به صدارت اصلاحاتی را در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، قطع نفوذ اجانب و استعمارگران و… شروع کرد و باعث تحول و اصلاحات عمیقی در ایران شد. از جمله اقدامات مهم وی تاسیس مدرسه دارالفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، بنای میدان توپخانه و… است.
امیر کبیر سرانجام با دسیسه اطرافیان شاه مخصوصا مهدعلیا، مادر قدرتطلب شاه که علاقه شدیدی به مداخله در امور، و نقش مهمی در حوادث سیاسی روزگار داشت، از صدارت عزل و به کاشان تبعید و در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی نخست در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند، ولی چندی بعد همسرش عزتالدوله آن را به کربلا انتقال داد و در محدوده رواق شرقی حرم امام حسین (علیهالسلام) معروف به پایین پا بهخاک سپرده شد.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – کسب فرمان مستوفیگری
۳ – سفر به روسیه
۴ – نماینده ایران برای مذاکره با عثمانی
۵ – کسب صدارت
۶ – حوادث دوره صدارت
۶.۱ – شورش حسنخان سالار
۶.۲ – شورش فوج قهرمانیه
۶.۳ – مقابله و اعدام باب
۶.۴ – تشویق شاه به سفر
۷ – فعالیت در وزارت امور خارجه
۸ – تحول در روابط با انگلستان
۹ – برخورد با دولت روسیه
۱۰ – قطع رابطه با فرانسه
۱۱ – روابط با امرای آسیای مرکزی
۱۲ – روابط با عثمانی
۱۳ – روابط با دول دیگر
۱۴ – اصلاحات داخلی
۱۵ – اصلاحات اقتصادی
۱۶ – اصلاحات مالی
۱۷ – اصلاحات فرهنگی
۱۸ – عزل از صدارت
۱۹ – دشمنی آقاخان نوری
۲۰ – قتل
۲۱ – رفتار امیرکبیر با درباریان
۲۲ – دشمنی مهدعلیا
۲۳ – شخصیتشناسی
۲۴ – آثار عمرانی
۲۵ – محل قبر
۲۶ – فهرست منابع
۲۷ – پانویس
۲۸ – منبع
۱ – معرفی اجمالی
میرزا تقیخان فراهانی معروف به «امیرکبیر» در هزاوه در اطراف فراهان از توابع اراک دیده بهجهان گشود.
[۱] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۱۹، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲] آشتیانی، عباس اقبال، ، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
برخی به وی نسبت سیادت داده، و خاستگاه خانواده او را کرمانشاه دانستهاند.
[۳] اورسل، سفرنامه، ج۱، ص۲۶۳، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران.
[۴] هاینریش بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ج۱، ص۲۶۷، ترجمه کردبچه، تهران، انتشارات اطلاعات.
[۵] ژآ گوبینو، «میرزا تقیخان امیر»، ج۱، ص۳۰، محیط، تهران، ۱۳۲۲ش، س ۱، شم ۱.
پدرش کربلایی محمدقربان که از خانوادهای پیشهور در هزاوه بود،
[۶] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۰، تهران، ۱۳۶۱ش.
نخست بهعنوان آشپز به خدمت میرزا عیسی قائم مقام (د ۱۲۲۶ق/ ۱۸۱۱م) درآمد و سپس در دستگاه فرزند او میرزا ابوالقاسم قائم مقام ناظر آشپزخانه شد. اقبال آشتیانی معتقد است که کربلایی محمدقربان در اواخر عمر قاپوچی قائم مقام شد.
[۷] اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
وی تا هنگام قتل قائم مقام (۱۲۵۱ق/ ۱۸۳۵م) نیز زنده بود.
[۸] ثقفی، خلیل، مقالات گوناگون، ج۱، ص۱۱۰، تهران، ۱۳۲۲ش.
درباره تاریخ دقیق ولادت امیر اختلاف است، ولی سال ۱۲۲۲ق بهنظر درستتر میرسد.
[۹] مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۱، ص۸۶، تهران، زوار، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
[۱۰] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۲، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۱] امیرخیزی، اسماعیل، «اصل و نسب میرزا تقیخان»، ج۱، ص۹۱، خاطرات وحید، ۱۳۵۱ش، شم ۱۶.
بر این اساس میرزا تقیخان در هنگام مرگ بیش از ۴۶ سال نداشته است. مادر وی فاطمه سلطان، ملقب به معصومه
[۱۲] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۳] قاسمخانی هزاوهای، حسن، «اطلاعات محلی از خانواده امیرکبیر»، ج۱، ص۲۶۰، امیرکبیر و دارالفنون (هم).
که در تمام اسناد عهد صدارت امیر از وی به «والده امیرنظام» تعبیر شده است و ظاهراً در اواخر عمر با علی محمدخان قاجار وصلت کرده بوده،
[۱۴] اسناد مکمل قاجاریه، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ج۱۵۷، ص۳۸۹.
در صفر ۱۲۷۶/ سپتامبر ۱۸۵۹ هنوز حیات داشته است.
[۱۵] اقبال آشتیانی، عباس، «امیرکبیر و مرحوم هدایت»، ص۳۷۶، نشریه وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۳۵ش، شم ۱.
محمدتقی دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به خانه شاگردی سپری کرد و سپس مأمور محاسبه فیلخانه او شد.
[۱۶] اسناد مکمل قاجاریه، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ج۱۵۷، ص۴.
[۱۷] اسناد مکمل قاجاریه، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ج۱۵۷، ص۶.
داستان معروف فرا گرفتن درس بههنگام خدمت بهفرزندان قائم مقام که به تواتر در منابع به آن اشاره شده، حاصل همان ایامی است که به خانه شاگردی مشغول بوده است.
[۱۸] «مکاتبات سفرای خارجی با امیرکبیر و دستورات امیر به حکام و سفرای ایران ۱۲۶۴،۱۲۶۷ق»، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۱، ص۹۱، ج۱۲.
در این ایام هوش و استعداد محمدتقی در نامهنگاری موجب اعجاب قائم مقام شد
[۱۹] فتحی، نصرتالله، «امیرکبیر از نظر قائممقام»، سخن، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۲۵، شم ۳-۴.
و او را بر آن داشت تا از آن جوان در امور دبیری بهره جوید. به اینترتیب محمدتقی بهتدریج با رجال سیاسی آن روزگار آشنا گردید
[۲۰] تقیزاده، حسن، «میرزا تقیخان امیرنظام»، ج۱، ص۱۴۰، یغما، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۲۹، شم ۱.
و به زودی توانست حتی خود را به شاه بنمایاند.
[۲۱] «مکاتبات محمدشاه با قائممقام و حاج میرزا آقاسی و سایر امنای دولتی»، ج۲۴، ص۶۷، اصل مکاتبات (هم).
۲ – کسب فرمان مستوفیگری
پس از چندی بهسبب دقت و صحت در کار، گویا در ۱۲۴۹ق فرمان مستوفیگری یافت.
[۲۲] «مکاتبات و گزارشها و نامههای امنای دولت از ۲ ربیعالثانی ۱۲۵۳- محرم ۱۲۶۹»، ص۴۸، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۱۹.
پس از مدتی از خدمت قائم مقام مرخص شد و به جمع مستوفیان محمدخان زنگنه امیر نظام (د ۱۲۵۷ق/ ۱۸۴۱م) پیوست. گفتهاند که محمدتقی پیش از ورود به دستگاه امیرنظام، مدتی را نیز در خدمت قهرمان میرزا، برادر شاه گذرانیده بود.
[۲۳] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، خلسه، ج۱، ص۷۶، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، ۱۳۱۷ش.
گویا کنارهگیری وی از خدمت قائم مقام به خواسته خود قائم مقام بوده است.
[۲۴] نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ص۵۰، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۶۰ش.
به هرحال، محمدتقی در کنار شخصیتی چون امیر نظام، باعنوان مستوفی نظام میتوانست بهخوبی قابلیتهای خود را نشان دهد، بهویژه که عباس میرزا به امیر نظام توصیه کرده بود تا از وجود شخصی همچون میرزاتقی که «سررشته معاملات سنواتی» را دارد، بهره جوید.
۳ – سفر به روسیه
پس از قتل گریبایدوف، وزیر مختار روس (۱۲۴۴ق/ ۱۸۲۸م)، چون مقرر شد هیأتی بهسرپرستی خسرو میرزا برای عذرخواهی از این واقعه راهی روسیه شود، میرزاتقی که بیش از ۲۳ سال نداشت، در سلک همراهان امیرنظام قرار گرفت.
[۲۵] تقیزاده، حسن، «میرزا تقیخان امیرنظام»، ج۱، ص۱۴۰، یغما، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۲۹، شم ۱.
اگرچه میرزاتقی در مذاکرات سیاسی نقش چندانی نداشت، اما فرصت یافت تا از مؤسسات آموزشی، فرهنگی و صنایع روسیه بازدید کند.
[۲۶] قائممقام فراهانی، میرزا ابوالقاسم، منشآت، ص۱۶۱، به کوشش فرهاد میرزا، تهران، ارسطو.
به موقعیت خوبی که در مسکو و سنت پترزبورگ برای محمدتقی فراهم شده بود، اشاره میکند و آن را حق وی میشمارد. وی پس از مراجعت از این سفر ملقب به «میرزا» و «خان» شد.
میرزا محمدتقیخان یک بار دیگر نیز همراه امیرنظام به روسیه رفت و سرپرستی این هیأت را ناصرالدین میرزای ولیعهد برعهده داشت. امپراتور روسیه نسبت به میرزا محمدتقی عنایتی خاص نشان داد و هدیهای نیز برای او فرستاد.
[۲۷] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱، ص۱۹۷، قم، ۱۳۳۹ش.
[۲۸] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۲۰۲، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۴۹ش.
۴ – نماینده ایران برای مذاکره با عثمانی
سفر دیگری که نقش سازندهای در شخصیت میرزا محمدتقی ایفا کرد، سفارت او به ارزروم در پی پدید آمدن بحران در روابط ایران و عثمانی و دعاوی ارضی دولت اخیر است
[۲۹] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۲۶۷، به کوشش رضوانی، محمداسماعیل، تهران، دنیای کتاب.
که با هیأتی رهسپار آنجا شد. نخست قرار بود میرزا جعفرخان مشیرالدوله (د ۱۲۷۹ق/ ۱۸۶۲م) مأمور اینکار شود، اما بهعلت بیماری از حضور در این جمع بازماند و میرزاتقیخان در صفر ۱۲۵۹ طی فرمانی از سوی محمدشاه برای اینکار در نظر گرفته شد.
[۳۰] اسناد و مکاتبات تاریخی ایران (قاجاریه)، به کوشش محمدرضا نصیری، ج۲، ص۲۰۲، تهران، ۱۳۶۸ش.
وی با رتبه سرتیپی در رأس ۲۰۰ تن از رجال سیاسی – نظامی ایران رهسپار ارزروم شد.
[۳۱] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۲۹۵، قم، ۱۳۳۹ش.
[۳۲] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۴۹-۵۰، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۵ق.
پس از ورود ایشان به ارزروم دولت عثمانی خواست مخارج هیأت را قبول کند، ولی میرزا تقیخان از پذیرش آن سرباز زد.
[۳۳] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۲۹۶، قم، ۱۳۳۹ش.
[۳۴] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۵۰، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۵ق.
مذاکرات ارزروم بهطور متوالی و هر بار در منزل یکی از نمایندگان ۴ کشور ایران، عثمانی، روس و انگلیس پی گرفته میشد. چون مذاکرات طولانی شد، میرزا تقیخان ۱۷۰ تن از ملازمان خود را به ایران بازگرداند.
[۳۵] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۲۹۶، قم، ۱۳۳۹ش.
متن کامل این مذاکرات را بعداً به دستور میرزا تقیخان نوشتند و اکنون موجود است.
[۳۶] «گزارشهای میرزاتقیخان از مجالس ارزروم و مشیرالدوله از کمیسیون تحدید»، ص۲۱۱-۳۷۱، ج۱۸ سواد مکاتبات (هم).
یکی از وقایع مهم در این مأموریت که انعکاس مثبتی در انظار بیگانگان نسبت به ایرانیان داشت، واقعه حمله اهالی ارزروم به منزل هیأت ایرانی است. گویا حاجی میرزا آقاسی به میرزاتقیخان گفته بود تا از عثمانی بخواهد که مسجدی برای شیعیان در بغداد بنا کند، اما امیر که احتمالاً از پیامدهای اجرای این فرمان نگران بود، کار را به تعلل گذرانید تا حاجی با دستور اکید او را وادار به اقدام کرد و بر اثر این درخواست، مردم شهر بر او شوریدند
[۳۷] جهانگیر میرزا، تاریخ نو، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۷ش.
[۳۸] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۵۱، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۵ق.
[۳۹] «میرزا تقیخان امیرکبیر…»، ص۴۵۴، رابرت کرزن، «میرزا تقیخان امیرکبیر»، ترجمه ابوترابیان، آینده، تهران، ۱۳۶۲ش، س ۹، شم ۶.
و چند نفر را کشتند و زخمی کردند و آنچه توانستند به یغما بردند. پس از کشمکشها و مداخله قوای نظامی عثمانی غائله ختم شد
[۴۰] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۲۹۹، قم، ۱۳۳۹ش.
[۴۱] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۳۰۱-۳۰۲، قم، ۱۳۳۹ش.
و نمایندگان روسیه و انگلستان برای عذرخواهی نزد میرزا تقیخان آمدند،
[۴۲] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۵۴ – ۵۵، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۵ق.
ولی او بهعلت اهانتی که شده بود، تصمیم به ترک ارزروم گرفت و سرانجام باب عالی، عارف پاشا را از دربار عثمانی برای عذرخواهی نزد او فرستاد.
این عمل موجب تثبیت و تقویت موقعیت ایران شد؛ ولی از آنجا که احتمال میرفت این امر سبب برهم خوردن توازن در گفتوگوها شود، وزیر مختار انگلیس آشکارا از دولت ایران خواست تا با صدور حکمی امیر را موظف بهامضای عهدنامه کند.
[۴۳] اسناد قدیمه سال ۱۲۶۲- ۱۲۶۵ق، کارتن ۵، روسیه ۴۳، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
[۴۴] اسناد و مکاتبات تاریخی ایران (قاجاریه)، به کوشش محمدرضا نصیری، ج۲، ص۲۱۵-۲۱۷، تهران، ۱۳۶۸ش.
پیش از آن نیز حاجی میرزا آقاسی، میرزا تقیخان را که رابرت کرزن،
[۴۵] رابرت کرزن، «میرزا تقیخان امیرکبیر»، ج۱، ص۴۵۳، ترجمه ابوترابیان، آینده، تهران، ۱۳۶۲ش، س ۹، شم ۶.
منشی هیأت انگلیسی، او را برجستهترین شخصیت حاضر در مذاکرات خوانده بود، بهسبب درشتگویی در مجالس گفتوگو هشدار داده،
[۴۶] «مکاتبات صدراعظم و وزیر امور خارجه و حکام به همراه فرامین و احکام از ۱۲۵۰-۱۲۵۲ق»، ص۱۳۴، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۲.
و میرزا تقیخان طی نامهای گلهآمیز تصریح کرده بود که جز بیانِ دقیق نظریات دولت ایران و شخص صدر اعظم کاری نکرده است. لحن او در این نامه حکایت از روحیه خستهاش بهعلت مداخلههای بیجای روس و انگلیس دارد.
[۴۷] «مکاتبات صدراعظم از ۹ شوال ۱۲۶۷- ۱۵ جمادیالثانی ۱۲۶۸»، ص۱۹، سواد مکاتبات (هم)، ج۱۹.
سرانجام، مذاکرات به مرحله امضای یادداشت تفاهم و پیشنویس عهدنامه رسید و محمدشاه طی فرمانی به میرزا تقیخان اجازه داد تا در ۸ مسأله مورد منازعه اقدام نماید
[۴۸] اسناد و مکاتبات تاریخی ایران (قاجاریه)، به کوشش محمدرضا نصیری، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴، تهران، ۱۳۶۸ش.
و به اینترتیب معاهده ارزروم منعقد گردید. این اقامت نسبتاً طولانی به امیر این فرصت را داد تا از نزدیک با تحولات جامعه عثمانی پس از اصلاحات موسوم به «تنظیمات» که از شعبان ۱۲۵۵/ اکتبر ۱۸۳۹ آغاز شده بود، آشنا گردد.
۵ – کسب صدارت
پس از مرگ محمدشاه (۶ شوال ۱۲۶۴ق/ ۵ سپتامبر ۱۸۴۸م) شاه جدید (ناصرالدین میرزا که در آذربایجان بود)از میرزا تقیخان (که در آن زمان منصب وزارت نظام آذربایجان را داشت) خواست تا مقدمات ورود او به تهران را فراهم کند. میرزا تقیخان بدینمنظور با اجازه شاه،
[۴۹] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۴۹ش.
مبلغی از بازرگانان تبریزی وام گرفت.
[۵۰] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۲، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۵۱] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، خلسه، ج۱، ص۷۹، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، ۱۳۱۷ش.
اردوی ناصرالدین شاه در ۱۹ شوال ۱۲۶۴ از تبریز به راه افتاد.
[۵۲] اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۹۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
وی در باسمنج، میرزا تقیخان را به امیر نظامی منصوب کرد و به این وسیله اعتماد خود را به او آشکار ساخت.
[۵۳] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۳۵۹، قم، ۱۳۳۹ش.
امیر نظام در این سفر درایت بسیار نشان داد و اردوی شاهی را با نهایت نظم بهتهران رسانید.
[۵۴] «مکاتبات سفرای خارجی با امیرکبیر و دستورات امیر به حکام و سفرای ایران ۱۲۶۴،۱۲۶۷ق»، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۹، ج۱۲.
پس از ورود شاه به تهران و جلوس بر تخت سلطنت، امیرنظام منصب صدارت یافت و لقب اتابک اعظم و امیرکبیر گرفت.
[۵۵] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۵۶] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۰، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۸۵ق.
امیر از پذیرش لقب صدراعظم امتناع کرد و به همان لقب امیرنظام بسنده کرد.
[۵۷] جرج کرزن، ایران و قضیه ایران، ج۱، ص۵۵۷، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶ – حوادث دوره صدارت
وی در گام نخست به اجرای پارهای اصلاحات اساسی پرداخت و بسیاری از حکام و والیان را عزل، و گروهی جدید را به حکومت و امارت منصوب کرد.
[۵۸] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، مرآه البلدان، ج۲، ص۱۰۴۹-۱۰۵۰، به کوشش نوایی، عبدالحسین و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش.
در همین روزگار بهسبب ازدواجش با عزتالدوله خواهر ناصرالدین شاه توانست از بدگوییهای درباریان آسوده شود و بهعلاوه بر حوادث و مسائل حرم نیز وقوف یابد.
[۵۹] صدیق الممالک، ابراهیمخان، منتخب التواریخ مظفری، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش ایرج افشار، تهران.
۶.۱ – شورش حسنخان سالار
نخستین گرفتاری امیر در آغاز صدارتش، شورش حسنخان سالار فرزند اللهیار آصفالدوله بود که در رمضان ۱۲۶۴، چند روز پیش از مرگ محمدشاه، در مشهد سر به عصیان برداشت. این شورش که به رقابت دیرین میان دو شاخه دولو و قوانلوی قاجار تعبیر میگردید، موجب هراس قوانلوها، بهویژه مهد علیا مادر ناصرالدین شاه شد. امیر نخست کسانی را ظاهراً برای مذاکره نزد سالار فرستاد، ولی نتیجهای بهدست نیامد. سرانجام، وی با فرستادن نیرو، سالار را سرکوب کرد.
[۶۰] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۳۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۶۱] نامههای امیرکبیر، ص۱۶۰، به کوشش سیدعلی آلداود، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۶۲] نامههای امیرکبیر، ص۱۹۷، به کوشش سیدعلی آلداود، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۶۳] نامههای امیرکبیر، ص۱۹۸، به کوشش سیدعلی آلداود، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۶۴] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۷۹، سواد مکاتبات (هم).
قاطعیت امیر در اینکار، دیگر مدعیان سلطنت را نیز خاموش کرد، ولی برخی از نویسندگان اشغال منطقه قطور توسط دولت عثمانی را ناشی از ضعف حاکمیت ملی دولت ایران بر اثر شورش سالار دانستهاند.
۶.۲ – شورش فوج قهرمانیه
حادثه مهم دیگر این دوره، شورش فوج قهرمانیه بر ضد امیر بود که بنابر عواملی متعدد رخ داد.
[۶۵] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۹۴، به کوشش رضوانی، محمداسماعیل، تهران، دنیای کتاب.
[۶۶] بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۲۱۲، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۶۷] تقیزاده، حسن، «میرزا تقیخان امیرنظام»، ج۱، ص۱۴۲، یغما، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۲۹، شم ۱.
[۶۸] صدیق الممالک، ابراهیمخان، منتخب التواریخ مظفری، ج۱، ص۱۰۰، به کوشش ایرج افشار، تهران.
[۶۹] جهانگیر میرزا، تاریخ نو، ج۱، ص۳۳۳، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۷ش.
شورشیان خواهان عزل و قتل امیر شدند، ولی کاری از پیش نبردند و با مساعی آقاخان نوری و میرزا ابوالقاسم امامجمعه، غائله آرام گرفت. امیر بعداً آن فوج را تنبیه کرد و به عزل و نصب امرای لشکری و کشوری دست زد.
[۷۰] «گزارشها و مکاتبات و بعضی از پیشنهادهای دولت از ۱۲۶۷ق ۱۲۹۷ق»، ص۳، اصل مکاتبات (هم)، ج۶۹.
[۷۱] وقایع اتفاقیه (روزنامه)، ج۱، ص۱۱۳، چ تصویری، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۷۲] اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۳۳۷- ۳۳۸، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷۳] هدایت، رضاقلی، روضه الصفا، ج۱۰، ص۴۰۲-۴۰۳، قم، ۱۳۳۹ش.
۶.۳ – مقابله و اعدام باب
در این زمان طرفداران باب بهترویج عقاید او و تحریک مردم برخاستند و در بعضی نقاط، سران ایشان آشکارا بهمعارضه با دولت پرداختند، تا آنجا که امیر بهمقابله برخاست و باب را بهامضای تکذیبنامه دعوی خویش واداشت؛ سپس هم بهفتوای علما او را اعدام کردند.
[۷۴] «مکاتبات و گزارشها و نامههای امنای دولت از ۲ ربیعالثانی ۱۲۵۳- محرم ۱۲۶۹»، ص۵۹، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۱۹.
[۷۵] کسروی، احمد، بهائیگری، ج۱، ص۵۱ -۵۲، تهران، کتابفروشی پایدار.
[۷۶] وقایع اتفاقیه (روزنامه)، ج۱، ص۳، چ تصویری، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۷۷] افراسیابی، بهرام، شاه ذوالقرنین و خاطرات ملیجک، ج۱، ص۹۰-۹۳، تهران.
[۷۸] یزدانی، احمد، نظری اجمالی در دیانت بهایی، ج۱، ص۱۳، تهران، ۱۳۲۹ش.
۶.۴ – تشویق شاه به سفر
در این ایام امیر مصلحت چنان دید که برای تثبیت اقتدار سیاسی دولت، شاه را به سفر در داخل ایران تشویق کند و خود او را همراهی نماید. با آنکه وزرای مختار روس و انگلیس با اینکار مخالف بودند، ولی امیر سخن خود را پیش برد و وزرای مختار دو دولت نیز در این سفر شاه و امیر را همراهی کردند. در همین سفر اولین اقدام شاه برای تحدید اختیارات صدراعظم صورت گرفت و امور مربوط به خارجه در ایران را از دست امیر خارج گردانید.
[۷۹] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۵۵، اصل مکاتبات (هم).
[۸۰] اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
۷ – فعالیت در وزارت امور خارجه
در بعد سیاست خارجی و روابط با نمایندگیهای دول بیگانه در ایران نیز فعالیتهای امیر بنیادی، و متکی بر حفظ منافع ملی و حاکی از علم و اطلاع و تسلط او بر عرف بینالمللی است. اگرچه پیش از امیر نیز دولت ایران دارای وزیر امور خارجه بود، ولی در عهد او وزارت امور خارجه بهعنوان نهادی مشخص بنیان نهاده شد و نخستین کارکنان آن را امیر خود انتخاب کرد و ساختمانی برای آن در نظر گرفت.
[۸۱] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۱۱۳ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
وزارت امور خارجه از ۱۲۶۵ تا ۱۲۶۷ق در دست خود او بود و از این تاریخ، میرزا محمدعلیخان را به منصب «وزارت مهام دول خارجه» منصوب کرد
[۸۲] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۸۳ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
از کارهای امیر در این دوران، بازداشتن سفرای بیگانه از مداخله در امور داخلی ایران،
[۸۳] زریاب، عباس، «نامههای موجود از امیرکبیر»، ج۱، ص۱۷۲، امیرکبیر و دارالفنون (هم).
[۸۴] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۲۱۹، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۸۵] معزی، امیر، «نوادر الامیر»، ج۱، ص۳۴۶- ۳۵۵، همراه نامههای امیرکبیر، به کوشش سیدعلی آل داود، تهران، ۱۳۷۱ش.
اهتزاز پرچم ایران در کشورهای دیگر به طور دائم
[۸۶] اعتمادالسلطنه، محمد حسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۲۱۳، به کوشش مشیری، محمد، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۸۷] رشدیه، حسن، «امیرکبیر و نصب بیرق ایران در ممالک روسیه»، ج۱، ص۴۴۳، ارمغان، تهران، ۱۳۴۰ش، س ۳۰، شم ۱.
و گسیل داشتن نمایندگان دائمی سیاسی برای تأسیس سفارتخانه و نمایندگی بهلندن، پترزبورگ، بمبئی، استانبول و تفلیس، بهرغم مخالفت روسیه
[۸۸] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۱۰، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۸۹] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۷۳ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۹۰] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۸۱ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
و تدوین دستور عمل برای مذاکرات با وزرای مختار دول بیگانه،
[۹۱] «بعضی از مراسلات امیرکبیر به ناصرالدین شاه»، ص۱۱۹، یادگار، س ۵، شم ۱-۲.
اتخاذ روشی برای کسب اخبار و اطلاعات از سفارتهای بیگانه که باعث بیم و رعب مداخلهجویان خارجی شد.
[۹۲] «مکاتبات سفرای خارجی با امیرکبیر و دستورات امیر به حکام و سفرای ایران ۱۲۶۴،۱۲۶۷ق»، ۲۹ سواد مکاتبات (هم)، ج۱، ص۳۴۷- ۳۴۸، ج۱۲.
[۹۳] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۶۴ b، اصل مکاتبات (هم).
[۹۴] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۷ a، اصل مکاتبات (هم).
نظارت بر رفت و آمد بیگانگان و مرسوم کردن اخذ تذکره برای آنها را میتوان یاد کرد. وی همچنین به آموزش و تربیت مأموران ایرانی مقیم خارج از کشور عنایت خاص داشت و میکوشید آنها را از میان شایستهترین افراد انتخاب کند.
[۹۵] «دو نامه از امیرکبیر»، یادگار، ص۵۸، تهران، ۱۳۲۵ش، س ۳، شم ۱.
[۹۶] «دو نامه از امیرکبیر»، یادگار، ص۲۵، تهران، ۱۳۲۵ش، س ۳، شم ۱.
[۹۷] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۳۱ b، سواد مکاتبات (هم).
[۹۸] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۳۴ b، سواد مکاتبات (هم).
[۹۹] «مکاتبات و نامههای سفیران روس و انگلیس به امیرکبیر»، ج۱۶، ص۹۱ b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۰۰] «مکاتبات صدراعظم از ۲۴ شوال ۱۲۶۷ – جمادی الاخر ۱۲۶۸»، ص۱۷ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۲۲.
[۱۰۱] «مکاتبات صدراعظم از ۲۴ شوال ۱۲۶۷ – جمادی الاخر ۱۲۶۸»، ص۲۵ ش، سواد مکاتبات (هم)، ج۲۲.
[۱۰۲] اقبال آشتیانی، عباس، «امیرکبیر و مرحوم هدایت»، ص۴۳، نشریه وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۳۵ش، شم ۱.
امیر در سیاست خارجی از اصول خاصی پیروی میکرد و از سیاست موازنه منفی سود میبرد و با اعطای هرگونه امتیاز به بیگانگان مخالف بود و در عینحال از سیاست بهرهگیری از نیروی سوم و توسعه روابط متعادل با کشورهای جهان طرفداری میکرد.
[۱۰۳] جبلی، کاوه، علیرضا، سیاست خارجی امیرکبیر، ج۱، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۱۰۴] جبلی، کاوه، علیرضا، سیاست خارجی امیرکبیر، ج۱، ص۱۱۱، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۱۰۵] جبلی، کاوه، علیرضا، سیاست خارجی امیرکبیر، ج۱، ص۱۳۲، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۱۰۶] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۴۶۷- ۴۶۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
مسأله افغانان و سرزمینی که سپس افغانستان نام گرفت، به روزگار امیر و به اعتقاد جازم او، بهرغم مواضع انگلستان، مسألهای داخلی محسوب میشد. با آنکه انگلستان همواره امیر را هشدار میداد تا از «دخل و تصرف در امورات» هرات خودداریکند،
[۱۰۷] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۱۱۳ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
ولی امیر مصمم بود تا افغانان را بهپشتیبانی دولت ایران دلگرم ساخته، از نزاعهای قبیلهای (که لابد انگلستان بنا بر سنت سیاسی خود بدان دامن میزد) باز دارد؛ چنانکه یار محمدخان و سپس پسر او صید محمدخان حاکم هرات را عملاً به اطاعت و تبعیت از حکومت خراسان واداشت، و از کهندل خان و پسرش سلطان علىخان در قندهار، و دوست محمدخان حاکم کابل خواست مراودات خود را با انگلستان قطع کنند، یا تا تثبیت موقعیت سیاسى و نظامى ایران، با انگلیسیان مماشات کنند.
[۱۰۸] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۱۳، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۰۹] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۱۶- ۶۱۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۱۰] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۳۴- ۶۳۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۱۱] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۳۸، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۱۲] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۵۶ a، سواد مکاتبات (هم).
[۱۱۳] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۱۳۲ a، سواد مکاتبات (هم).
وی درباره سیستان و بلوچستان نیز همین سیاست را پیش گرفت تا به آرامی به بسط قدرت دولت مرکزی در میان عشایر آن منطقه که تحت نفوذ انگلیسیان بودند، بپردازد.
[۱۱۴] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۴۸-۲۵۴، تهران، ۱۳۶۱ش.
۸ – تحول در روابط با انگلستان
تحول در روابط ایران و انگلستان به روزگار امیر با ورود سرگرد شیل که پس از دو سال مرخصی به ایران بازگشت، آغاز شد. شیل در بدو ورود از وزارت امیر اظهار خشنودی کرد.
[۱۱۵] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۱ a، اصل مکاتبات (هم).
ولی مداخله آشکار و نهان سفارت انگلیس در امور ایران، امیر را بهمقابله واداشت و بدینسبب نسبت به خواستهای سفارت بیتوجهی کرد و امور آن را معطل گذاشت.
[۱۱۶] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۱۶ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۱۷] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۲ a، اصل مکاتبات (هم).
این برخورد موجب اعتراضات پیاپی سفارت و واکنش شیل شد.
[۱۱۸] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۳۵ b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۱۹] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۷۳ a، سواد مکاتبات (هم).
[۱۲۰] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۳۰ b، اصل مکاتبات (هم).
نخستین موضوع مورد مناقشه، تعریف حق و حدود حاکمیت ایران بر خلیج فارس بود. امیر همواره میکوشید سیطره ایران را بر نواحی جنوبی خلیج فارس تثبیت کند و برای اینکار، برخی کارگزاران دولت در آن مناطق را تغییر داد. وی در این زمان با طرح مسأله الغای تجارت برده در خلیج فارس توسط دولت انگلستان روبهرو شد و در پی آن نماینده این کشور در ربیع الثانی ۱۲۶۵ به دولت ایران اطلاع داد که ناوگان انگلیسی، کشتیها را در این آبها جستوجو و توقیف میکند. امیر به شدت به مخالفت برخاست و آن را سلب حاکمیت ایران و مخالف قوانین اسلامی دانست و هشدار داد که اینکار موجب میشود که روسها نیز درصدد کسب امتیاز برآیند.
[۱۲۱] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۲ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۲۲] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۸۶ b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۲۳] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۲۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
با آنکه وی موافقت کرد در یک دوره ۴ ماهه ناوگان انگلیسی با حضور مأموران ایرانی، کشتیها را بازرسی کند، ولی بعداً اینکار را موقوف کرد و اعلام داشت که به حکمرانان فارس و خوزستان دستور داده است از حمل و نقل بردگان ممانعت کنند.
[۱۲۴] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۳۰ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۲۵] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۶۴ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۱۲۶] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۶۶ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
اما کوششهای شیل و توسل او به ناصرالدین شاه موجب شد تا امیر بپذیرد که مدت ۱۱ سال ناوگان انگلیسی با حضور یک صاحب منصب ایرانی به بازرسی کشتیها بپردازد.
[۱۲۷] قرارها و قراردادها، به کوشش سیفالله وحیدنیا، ج۱، ص۸۱ -۸۲، تهران.
موضوع دیگر، درخواستهای مکرر سفارتهای روس و انگلیس درباره صرفنظر کردن از تنبیه مجرمان بود که امیر این را نیز بهشدت رد کرد و آن درخواستها را مداخله در امور ایران دانست.
[۱۲۸] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۵۱، سواد مکاتبات (هم).
این معنی با اخذ تابعیت ایرانیان از سفارت انگلیس مرتبط بود که بهطور خاص در پناهندگی برخی افراد و اعضای خاندانهای مشهور
[۱۲۹] «اسناد و فرامین عهد از شوال ۱۲۳۱ق – ذیقعده ۱۳۵۲ق»، ج۵ ، صa 365، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۰] «رساله بهاءالملک مأمور مذاکره با نماینده انگلیسی در امور مطالبات و دعاوی اتباع انگلیسی»، ج۶۱، ص۱۹۴، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۱] «رساله بهاءالملک مأمور مذاکره با نماینده انگلیسی در امور مطالبات و دعاوی اتباع انگلیسی»، ج۶۱، ص۱۹۷-۱۹۹، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۲] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۸۹، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۳] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۳۰ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۴] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۵۲ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
و حمایت انگلیسیان از کسانی که مطرود امیر بودند،
[۱۳۵] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۶۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۳۶] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۴۲ b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۳۷] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۶۳ a-b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۳۸] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۲ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۳۹] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۴ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۴۰] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۱۱۵ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
جلوهگر شد.
نیز از آنجا که سفارت انگلیس با اعطای تحت الحمایگی به مجرمان مختلف
[۱۴۱] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۳۴ – ۵۳۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
عملاً حاکمیت ملی ایران را نقض میکرد.
[۱۴۲] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۴ b، اصل مکاتبات (هم).
امیر دستور داد رفت و آمد ایرانیان را بهسفارت انگلیس زیر نظر گیرند.
[۱۴۳] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۳۶ -۵۳۷، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۴۴] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۱۰۴ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
مهمترین عامل درگیری سیاسی سفارت مذکور با دولت ایران، مسأله ارامنه تبریز بود که پس از مرگ محمد شاه، بهدلایلی نامعلوم امور سرپرستی آنان بهکنسول انگلیس سپرده شده بود. در این وقت امیر کلیه احکام صادره از جلوس ناصرالدین شاه در تبریز تا ورود او به تهران را لغو کرد و سپس به دولت انگلستان نیز اطلاع داده شد که امور ارامنه منحصراً در اختیار دولت ایران است
[۱۴۵] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۴۰ -۵۴۱، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۴۶] «مکاتبات حاج میرزا آقاسی و امیرکبیر از ۱۲۶۲-۱۲۶۶ق»، ج۲ ،ص۷۵ b، سواد مکاتبات (هم).
و پس از کشمکشهایی سرانجام امیر توانست از مداخله سفارتهای بیگانه در امور اتباع ایران و اقلیتهای دینی جلوگیری کند.
[۱۴۷] «مکاتبات صدراعظم از ۱۹ شوال ۱۲۶۷-۱۹ جمادیالثانی ۱۲۶۸»، ص۵ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۲۰.
[۱۴۸] «مکاتبات صدراعظم از ۱۹ شوال ۱۲۶۷-۱۹ جمادیالثانی ۱۲۶۸»، ص۶ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۲۰.
۹ – برخورد با دولت روسیه
عصر صدارت امیر صحنه برخورد دو دولت ایران و روسیه بر سر مسائل اقتصادی و مرزی بود. نخستین برخورد بر سر امتیاز شیلات ایران ایجاد شد. امیر بدون توجه به آنکه روسیه در عصر محمدشاه طی قراردادی آن را به اجاره گرفته است و به استناد آن به مداخله در امور شیلات ایران میپرداخت، آن را به بازرگانی ایرانی واگذاشت و دولت روسیه کاری از پیش نبرد.
[۱۴۹] تیموری، ابراهیم ، عصر بیخبری، ج۱، ص۲۸۸، تهران، اقبال.
موضوع دیگر، مخالفت شدید امیر با محافظت انبار تجارتخانه روسیه در استراباد توسط نیروی نظامی روس، و نیز ایجاد بیمارستانی توسط روسها در سواحل شمالی ایران بود. این انبار پس از تجدید ساختمان رسماً به دولت روسیه بهاجاره داده شد.
[۱۵۰] تیموری، ابراهیم ، عصر بیخبری، ج۱، ص۲۶۷- ۲۶۸، تهران، اقبال.
[۱۵۱] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۴۷۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
دولت روس در هر دو مورد به اعتراض برخاست، ولی امیر، صدراعظم روسیه را قانع کرد که این کارها به سود هیچیک از دو دولت نیست.
[۱۵۲] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۶ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۵۳] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۷ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۵۴] تیموری، ابراهیم ، عصر بیخبری، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۳، تهران، اقبال.
اوج درگیری میان روس و دولت ایران بر سر مسأله آشوراده رخ داد. روسها آنجا را در ۱۲۵۸ق/ ۱۸۴۲م تصرف کرده بودند و امیر میکوشید دست آنها را قطع کند. در این میان، مهدی قلی میرزا حاکم مازندران، کنسول روسیه را به جانبداری از اشرار متهم کرد
[۱۵۵] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۴۹۴- ۴۹۵، تهران، ۱۳۶۱ش.
و گروهی از ترکمانان یموت به قوای روسیه در آشوراده حمله کردند و عدهای را به قتل رساندند؛ روسها نیز مجدداً قوایی در آنجا پیاده کردند و از امیر خواستند تا حاکم مازندران را عزل کند.
[۱۵۶] وثوق زمانی، ابوالفتح، آشوراده و هرات، ج۱، ص۳۷-۴۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۵۷] اسنادی از روابط ایران با مناطقی از آسیای مرکزی، تهران، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۱، ۱۳۷۲ش.
نزاع بالا گرفت و امیر به مقابله برخاست، ولی سرانجام برای جلوگیری از گسترش نزاع که انگلیسیان هم در شعلهور کردن آن بیتأثیر نبودند، به اجبار بهدرخواست روسیه گردن نهاد.
[۱۵۸] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۰۳، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۵۹] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۵۲ b، اصل مکاتبات (هم).
افزون بر اینها، مسائل دیگری نیز روابط ایران و روسیه را در این دوره به تیرگی میکشانید.
[۱۶۰] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۷۰ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۱۶۱] اسناد مکمل قاجاریه، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ج۱۲، ص۲۴۶.
[۱۶۲] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۶ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۶۳] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۸ b، اصل مکاتبات (هم).
۱۰ – قطع رابطه با فرانسه
زمینه روابط ایران با فرانسه در دوره صدارت امیر، به تلاش برای اجرای معاهده محرمانه ۱۲۶۳ق/ ۱۸۴۷م در عصر محمدشاه بازمیگردد که طی آن به اتباع فرانسه اجازه داده شده بود که در ایران به تجارت بپردازند، ولی اجرای معاهده مذکور بهدلایلی از جمله ایجاد موانع از سوی دولتهای روس و انگلیس به تعویق افتاده بود. در این وقت کنت دو سارتیژ نماینده سیاسی فرانسه به تکاپو افتاد،
[۱۶۴] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۵۵۳ -۵۵۴، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۶۵] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۵۷ a، اصل مکاتبات (هم).
اما اقدامات نسنجیده او، و اعلام جمهوریت در فرانسه و مسأله اتباع [ کاتولیک|مسیحی کاتولیک]] در ایران، امیر را در وضع نامطلوبی قرار داد و مکاتبات بهجایی نرسید، تا سرانجام کنت که مواضعش در اینباره مبهم و متناقض مینمود، بهرغم خواست امیر، ایران را ترک کرد.
[۱۶۶] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۵۶ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۶۷] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۶۰ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۶۸] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۱۵ b، سواد مکاتبات (هم).
[۱۶۹] «نامهها و فرامین ناصرالدینشاه و امیرکبیر به سفرا و حکام سالهای ۱۲۶۴- ۱۲۶۵ق»، ج۱۱،ص۱۶ a، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۰] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، ص۶ a، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۱] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، صb57، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۲] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، صb61، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۳] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، صb64، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۴] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، صb66، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۵] «اصل نامهها و مکاتبات سارتیژ سفیر فرانسه در ایران»، ج۱۴، صb70، سواد مکاتبات (هم).
[۱۷۶] اقبال آشتیانی، عباس، «ورقی چند از تاریخ روابط ایران و فرانسه»، ج۱، ص۱۴- ۱۵، نشریه وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۲۷ش، شم ۱.
و روابط سیاسی دو کشور قطع شد.
[۱۷۷] اقبال آشتیانی، عباس، «ورقی چند از تاریخ روابط ایران و فرانسه»، ج۱، ص۱۰- ۱۸، نشریه وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۲۷ش، شم ۱.
[۱۷۸] اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۵ش.
۱۱ – روابط با امرای آسیای مرکزی
یکی از دل مشغولیهای دولت امیر در مرزهای شرقی، وجود قبایل ترکمن و تعدیهای ایشان به خاک ایران و مردم بود. این شرارتها امرای خوارزم و بخارا را نیز که راه ارتباط خود را با کشورهای اسلامی در خطر میدیدند، نگران میکرد. از اینرو، نیروهای ایران و امرای خوارزم و بخارا بارها به ترکمانان هجوم بردند. در این جنگها عدهای از ایرانیان اسیر شدند و ترکمانان آنها را به خوارزمیان فروختند. چون امیر تصمیم به سرکوب ترکمانان گرفت، امیر خوارزم سفیری به دربار ایران گسیل کرد و از طرف امیر نیز رضا قلیخان هدایت برای رهانیدن اسرای ایرانی و مطلع کردن خان خیوه از تحریکات توسعه طلبانه روسیه، رهسپار خوارزم شد.
[۱۷۹] سارلی، اراز محمد، تاریخ ترکمنستان، ج۱، ص۵۵، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۸۰] مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۱، ص۶۸، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۸۱] «مکاتبات و نامههای سفیران روس و انگلیس به امیرکبیر»، ج۱۶، ص۸۶ a، سواد مکاتبات (هم).
[۱۸۲] وقایع اتفاقیه (روزنامه)، ج۱، ص۱۷، چ تصویری، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۸۳] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۰۳ -۶۰۴، تهران، ۱۳۶۱ش.
بعضی معتقدند که هدایت مأموریت داشت تا زمینه یک اقدام نظامی برای بیرون راندن روسها از تاشکند و سمرقند را فراهم سازد.
[۱۸۴] مکی، حسین، زندگانی میرزا تقیخان امیرکبیر، ج۱، ص۲۶۴، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۱۸۵] جم، هدایت، رضاقلی، سفارتنامه خوارزم، به کوشش علی حصوری، تهران، ۱۳۵۶ش.
درباره بخارا تحرک کمتری نشان داده شد؛ اگرچه بخاراییان در ورود و عبور از ایران و حتی رفت و آمد مأمورینشان به سمت عثمانی از ایران با ممانعتی روبهرو نمیشدند.
[۱۸۶] «مکاتبات و نامههای سفیران روس و انگلیس به امیرکبیر»، ج۱۶، ص۸۷ b، سواد مکاتبات (هم).
به طورکلی سیاست امیر در جلب و جذب بخارا و خوارزم به سبب مخالفت سرسختانه روسیه با نزدیکی ایران و آسیای مرکزی، و نیز بهسبب عزل امیر مقارن بازگشت هدایت از سفر خوارزم، موفقیتآمیز نبود.
[۱۸۷] «نامهها و گزارشهای میرزا آقاخان نوری از ۱۲۶۷-۱۲۷۰ق»، ج۳۰، صb18، اصل مکاتبات.
۱۲ – روابط با عثمانی
محور اصلی روابط ایران با عثمانی در عصر صدارت امیر، تفسیر و اجرای مفاد عهدنامه ارزروم درباره خطوط مرزی بود که توسط میرزا تقیخان، پیش از صدارتش، منعقد شده بود. در اوایل صدارت امیر، میرزا جعفرخان مشیرالدوله برای تعیین خطوط مرزی به بغداد گسیل شد، اما عثمانیان که دولت ایران را مشغول سرکوب فتنه سالار میدیدند، بهناگاه نواحی قطور و خوی را تصرف کردند. مأمور ایران نیز بهدستور امیر از شرکت در کمیسیون خودداری کرد، ولى با فشار و قول روسیه و انگلستان مبنى بر رفع اشغال، کمیسیون تشکیل شد. با اینهمه، مذاکرات بهسبب ادعای ارضى عثمانى بر خرمشهر و مخالفت شدید امیر با این معنى، به بنبست کشیده شد.
[۱۸۸] آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۱۴۲-۱۵۴، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۱۸۹] مشیری، محمد، «اسناد و مکاتبات تاریخی ایران (قاجاریه)»، ج۱، ص۱۴۰، بررسیهای تاریخی، تهران، س ۲، شم ۱۰.
[۱۹۰] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۴۸ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۹۱] «گزارشهای میرزاتقیخان از مجالس ارزروم و مشیرالدوله از کمیسیون تحدید»، ص۲۱۱-۳۷۱، ج۱۸ سواد مکاتبات (هم).
با آنکه امیر تا مدتی به فشارهای انگلستان برای ادامه مذاکرات وقتی نگذاشت، ولی سرانجام بهسبب وقایع آشوراده، مجبور شد مشیرالدوله را به مذاکرات بازگرداند.
[۱۹۲] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۲۸ b، اصل مکاتبات (هم).
[۱۹۳] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۴۹ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۹۴] «خلاصه نوشتجات دفترخانه وزارت دول خارجه از ۱۲۴۳ق – ۱۲۶۸ق»، ج۶، ص۱۵۰ a، اصل مکاتبات (هم).
[۱۹۵] اسناد قدیمه سال ۱۲۶۲- ۱۲۶۵ق، کارتن ۵، روسیه ۴۳، بایگانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
[۱۹۶] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۷۶ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۱۹۷] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۷۸ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۱۹۸] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۸۲ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۱۹۹] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۹۲ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۲۰۰] «مکاتبات صدراعظم امیرکبیر به سفرا در ۱۲۶۷ق»، ص۹۴ a، سواد مکاتبات (هم)، ج۷.
[۲۰۱] «مکاتبات صدراعظم از ۱۹ شوال ۱۲۶۷-۱۹ جمادیالثانی ۱۲۶۸»، ص۴ b، سواد مکاتبات (هم)، ج۲۰.
۱۳ – روابط با دول دیگر
فکر ایجاد روابط سیاسی با آمریکا از مدتها قبل از صدارت امیر، کم و بیش وجود داشت،
[۲۰۲] فیودورکورف، سفرنامه، ج۱، ص۱۶
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 