پاورپوینت کامل مکتبهای نخستین آموزش اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتبهای نخستین آموزش اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتبهای نخستین آموزش اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتبهای نخستین آموزش اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مکاتب نخستین آموزش اخلاقی
مکاتب نخستین آموزش اخلاقی، از سده اول هجری قمری به وجود آمدهاند. آثار و مصنفات برجای مانده از دو سده نخستین هجری بسیار اندک و پراکنده است و سخن گفتن درباره مکاتب اخلاقی در این دوره، با کمبودِ اطلاعات و محدود بودن تحقیقات در اینباره امری بس دشوار خواهد بود. به هر تقدیر بر پایه اندک دانستهها، خطوط اصلی حاکم بر آموزشهای اخلاقی در این دوره آغازین را میتوان از سویی بر پایه بومها و از دگرسو بر پایه مکاتب فکری معین ترسیم کرد.
فهرست مندرجات
۱ – آموزش اخلاق در حجاز
۱.۱ – مدینه
۱.۲ – مکه
۲ – آموزش اخلاق در عراق
۲.۱ – کوفه
۲.۲ – بصره
۳ – آموزش اخلاق در یمن
۴ – آموزش اخلاق در شام
۵ – مطالعه مکاتب معین و خاص
۵.۱ – مکتب اهل بیت
۵.۱.۱ – امام حسین
۵.۱.۲ – امام سجاد
۵.۱.۳ – امام باقر
۵.۱.۴ – امام صادق
۵.۱.۵ – امام کاظم
۵.۱.۶ – تحلیل کلی
۵.۲ – مکتب خوفگرای بصره
۵.۲.۱ – مشخصات عمومی
۵.۳ – مکتب اهل رجای بصره
۵.۳.۱ – مشخصات عمومی
۵.۴ – مکتب ارجاء کوفه
۵.۴.۱ – دو طریق ابوحنیفه
۵.۵ – مکتب فقهای اصحاب حدیث
۶ – پانویس
۷ – منبع
۱ – آموزش اخلاق در حجاز
آموزش اخلاق در حجاز شامل مدینه و مکه میشود.
۱.۱ – مدینه
در طول سده ۱ق در مدینه، به موازات مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) مکتبی از عالمان غیر شیعی وجود داشت که چند تن از برجستگان آن مکتب در تاریخ با عنوان «فقهای سبعه» شهرت یافتهاند. نگرشی فقیهانه بر آموزشهای این مکتب غالب بود و در آن بر ورعی فقهی تکیه میشد که همانا به جای آوردن واجبات دینی و پرهیز از محرمات شرع بود.
[۱] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۶۱.
از میان این فقیهان، سعید بن مسیب کثرت عبادت را ارجی فراوان نمینهاد و بر تفکر و تدبر سفارش داشت،
[۲] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۲، ص۱۶۲.
اما مداومت ابوبکر بن عبدالرحمان – از دیگر فقیهان این مکتب – بر عبادتورزی و دنیاپرهیزی تا مرتبهای بود که او را «راهب قریش» میخواندهاند.
[۳] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۸۷.
در سده ۲ق/ ۸م نیز فقیهان مدینه چون ابوحازم سلمه بن دینار، ابنابیذئب و نیز مالک بن انس، بر همان سیاق تعالیم سنتی مدنیان در باب زهد و تنسک، با پرهیز از بهرههای دنیوی به شدت مخالفت میورزیدند و از زهد و ورع تفسیری فقیهانه داشتند.
[۴] دمیری، محمد، حیاه الحیوان، ج۲، ص۴۴۲.
در واقع در طول سده ۲ق و تا مدتها پس از آن، مدینه این تعلیمات سنتی خود را حفظ کرد و در آنجا زمینهای مساعد برای رونق یافتن نظریههای اخلاقی فراهم نیامد. این محیط اگرچه در مقابله با نظریات جدید سخت سنتگرا بود، اما در پذیرش شیوههای وعظ و آموزش اخلاقی انعطاف داشت. در واقع شیوه وعظ قُصّاص با فاصلهای بس اندک از پیدایی آن، در میانه سده ۱ق در مساجد مدینه گسترش یافته بود و ابوحازم سلمه بن دینار فقیه سنتگرای مدینه، خود به اوج رساننده شیوه قَصَص در مدینه بود.
[۵] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۰.
[۶] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۴۹.
یکی از جالبترین نمونههای ادب اخلاقی مدینه، رساله مالک بن انس خطاب به خلیفه هارون است که در عین اختصار میتواند نمایشگر تحول در شیوه آموزشهای اخلاقی مدنیان باشد.
[۷] اشبیلی، محمد بن خیر، فهرسه ابنخیر، ج۱، ص۲۶۵.
بخش آغازین رساله پس از اشارتی بر ذکر موت و قیامت، دعوت به برپایی عبادات شرعی را با نگرشی فقیهانه دربر دارد و ادامه رساله مواعظ گوناگون در باب اخلاق فردی و اندکی توصیههای حکومتی است که از سویی سبک اندرز آن شباهت بسیار به آثار ابنمقفع دارد و از دگرسو در آن کوشش شده است تا برای یکایک اندرزها شاهدی از قرآن یا سنت نبوی آورده شود. سبک ادیبانه به کار گرفته شده در این اثر که نمونهای کمنظیر از جمع میان شیوه اندرزنامههای ایرانی و ادبنامههای ایرانی – عربی با شیوه سنتگرای فقیهانه است، خود نشانهای دیگر از انعطافپذیری مکتب فقیهان مدینه نسبت به شیوههای گوناگون وعظ و آموزش اخلاقی است.
[۸] مالک بن انس، الموطأ، ج۱، ص۲۰.
۱.۲ – مکه
گرایش به ضبط و روایت حدیث در نیمه نخست سده ۱ق به طور خاص، و در دورههای پس از آن عموماً در محیط مکه نسبت به مدینه بسیار محدودتر بوده، و از نظر تأثیر رأی و نظر و انعطافپذیری در برابر برخوردهای درایی و از آن جمله نظریههای اخلاقی، محیط مکه با عراق قابل مقایسه بوده است. در مکه در عصر تابعان نسل اول، عبید بن عمیر لیثی به عنوان آغازگر و مبتکر شیوهای در وعظ و آموزش عمومی اخلاق شناخته میشود که هم در آن روزگار و هم در تاریخ فرهنگ اسلامی از آن شیوه به «قَصَص» تعبیر گشته است و چنین اندرزگرانی که آموزشهای خود را با نقل داستانها و حکایتهای عبرتآموز و نیز با تفسیر آیاتی از قرآن کریم زینت میبخشیدند، با عنوان «قُصّاص» شناخته شدهاند.
[۹] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۶.
[۱۰] ابنماجه، محمد بن یزید، سنن ابنماجه، ج۱، ص۲۳۵.
البته با گذشت اندک زمانی، دیگر نمیتوان شیوه قصص را پدیدهای خاص مکه تلقی کرد، بلکه در همان نیم سده نخست اسلامی قُصاص در مراکز گوناگون فرهنگ اسلامی حضوری چشمگیر داشتند. بر پایه روایات، حضرت علی (علیهالسلام) در روزگار خلافت خود (۳۵-۴۰ق/ ۶۵۵ -۶۶۰م) احتمالاً در کوفه، قصاص را از جمع کردن مردم به گرد خود در مساجد منع میکرده،
[۱۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱۱، ص۱۹۳.
و در مدینه در همین اوان، عبدالله بن عمر از مزاحمت قصاص در مسجد مدینه شکوی داشته است.
[۱۲] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۲۶۸.
[۱۳] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۱۲۷.
چنین مینماید که مدار این مخالفتها نه اصل وعظ و قصص، بلکه تکیهزدن کسانی بر مسند وعظ بوده است که بر معارف دین آگاهی لازم را نداشتهاند، و وعظ را پیشه خود ساخته بودند.
[۱۴] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن دارمی، ج۱، ص۱۹.
[۱۵] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۶.
[۱۶] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۶۷.
[۱۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳۶.
[۱۸] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۲۴.
به هر روی، عبید بن عمیر در مواعظ خود، افزون بر نقل قصصی از پیشینیان و به ویژه پیامبران بنی اسرائیل، برای تقریب برخی آموزشهای اخلاقی به ذهن شنوندگان، داستانهایی فرضی را نیز از باب مثال میآورده، و در مقام تصویر حالات انسان در جهان پس از مرگ حکایاتی نمادین درباره سخن گفتن قبر با میت، دیدار مردگان با شخص تازه درگذشته و گذار از صراط را مطرح میساخته است تا موجب تنبّه و هشیاری شنوندگان گردد.
[۱۹] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۶۱- ۷۵.
در نیمه دوم سده ۱ق مکه با وجود عالمانی چون عطاء بن ابیرباح و مجاهد، در زمینههای گوناگون معارف اسلامی توانی افزون یافته بود، اما از آنجا که شیوه این عالمان در آموزش تفسیر شباهتهایی با شیوه قصاص در آموزش داشت، این شکوفایی جایگاه قصص را متزلزل نگردانید. بر پایه اشارات موجود، در آغاز سده ۲ق در مکه واعظانی برجسته چون ابنکثیر قاص با عنوان «قاصالجماعه» شناخته میشدهاند.
تعالیم زاهدانه اخلاقی با چهرهای نزدیک به آموزشهای عراقی از اواسط سده ۲ق/ ۸م در مکه پای گرفت. وهیب بن ورد که در منابع از او به عنوان زاهدی مکی نام بردهاند،
[۲۰] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۵.
خوف و حزن دائم را در کنار صمت و عزلت به عنوان شعار زاهدان مطرح میساخت. او با تکیه بر ورع و طرح این نکته که گندم عرضه شده در بازار از جهت آمیختگی به حقوق الناس شبههدار است، خوردن نان را در حد اکل میته جایز میپنداشت.
[۲۱] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۸، ص۱۴۳.
[۲۲] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۸، ص۱۴۸.
دیگر نماینده گرایش زهد مکه در این دوره عبدالعزیز بن ابیرواد است که مداومت بر حزن را برترین عبادت میشمرد و در ترک بهرههای دنیا حتی همسرگزینی، روش عامر بن عبدقیس زاهد بصری را میپسندید.
[۲۳] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۸، ص۱۹۴- ۱۹۵.
ابنابیرواد در عقیده بر فرقه مرجئه بود و در تعالیم خود بیش از هر چیز معرفت خداوند را اساس میشمرد،
[۲۴] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۷، ص۲۹.
[۲۵] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۴.
[۲۶] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۶.
[۲۷] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۹.
نگرشی که در افکار مرجئه آشناست و بعدها متفکران اهل تصوف نیز بدان توجه داشتهاند.
در نیمه دوم سده ۲ق تمایل به مهاجرت و مجاورت گزیدن در مکه میان زهدگرایان دیگر سرزمینها، به ویژه عراق فزونی گرفته بود
[۲۸] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۴۷.
برای وجود این گرایش پیش از آن،
[۲۹] اشبیلی، محمد بن خیر، فهرسه ابنخیر، ج۱، ص۹۸.
و همین امر خود موجبات پیوند مستحکمتر میان آموزشهای اخلاقی مکه با مکاتب عراق را فراهم میآورد. در این دوره زاهدان برجسته مکه، فضیل بن عیاض و سفیان بن عیینه شاخصترین نماد پیوستگی میان مکه و مکاتب عراق بودند که در مقایسه میان آنان، فضیل را میباید در پرهیز از بهرههای دنیوی و پایداری بر خوف و حزن پیشتر از سفیان بن عیینه دانست.
[۳۰] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۷، ص۶۴.
[۳۱] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۹۵.
همین فضیل کسی است که به عنوان حلقه نخستین در سلسله مشایخ صوفیه جای گرفت.
[۳۲] ابوعبدالرحمن سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۲.
در سخنان برجای مانده از فضیل، چنین آموخته میشود که اگر خوف از خدا در دل ساکن گردد، حب دنیا از آن بیرون میرود. بر پایه تعلیمی که در مکاتب اخلاقی عراق ریشهای دیرینه داشت، فضیل بر آن بود که خوف خداوند در دل هر کس به اندازه علم اوست و آن کس به رضای الهی محقتر است که اهل معرفت خداوند بوده باشد.
[۳۳] ابوعبدالرحمن سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۴.
در پایان سخن از حجاز و پیوند آموزشهای اخلاقی آن با مکاتب عراق باید از شافعی فقیه نامدار حجازی یاد کرد که تعلیمات نخستین خود را در مکه، به ویژه در حلقه سفیان بن عیینه فرا گرفته، و در سفرهایی به مدینه و عراق دانش و آگاهی خود را قوام بخشیده بود. او در نگرش اخلاقیِ خود برخوردی مانند حکیمان واقعگرا داشت و در سخنی کوتاه و مشهور که بازتاب اندیشه اخلاقی اوست، با تعبیری ساده و عاری از هرگونه اندیشه پیچیده، آن کس را که طاعتش بر معاصی فزونی دارد، در طریق عدل دانسته است.
[۳۴] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۲، ص۳۷۵.
در منابع به صورت پراکنده و گاه گردآمده، اندرزها و آموزشهای اخلاقی وی ثبت شده است.
[۳۵] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، الحکمه الخالده، ج۱، ص۵۴-۵۷.
[۳۶] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۳۰۶.
[۳۷] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۲۴۶.
[۳۸] نووی، یحیى بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۳ -۷.
۲ – آموزش اخلاق در عراق
آموزش اخلاق در عراق شامل کوفه و بصره میشود.
۲.۱ – کوفه
در پایهگذاری نخستین حلقههای آموزش دینی در کوفه، تعالیم تنی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (حضرت علی (علیهالسلام)، خلیفه عمر و ابنمسعود) نقش پایه را ایفا کرده است.
[۳۹] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۳۴.
در دوره تابعان نسل دوم، آموزشهای صحابیان متأخر، به ویژه ابنعباس و عبدالله بن عمر محیط کوفه را نسبت به آنچه در عصر تابعان اول دیده میشد، قدری متحول ساخت و به تعالیم دینی در محافل این بوم چهرهای نوین بخشید. به دشواری میتوان معین کرد که هر یک از مکاتب کوفه به چه نسبت از تعالیم هر یک از اصحاب تأثیر پذیرفتهاند، اما به اجمال آشکار است که این تأثیر نسبت به مکاتب گوناگون، متفاوت بوده است.
در دهههای نخست سده ۱ق، عراق به عنوان مهمترین پایگاه هدایت و ساماندهی جنگهای فتوح، به مَهجرِ طالبان جهاد تبدیل شده بود. حضور جمعی کثیر از صحابیان و تابعان که کوفه یا بصره را به عنوان پایگاه جهاد خود و در عمل به عنوان موطن خود برگزیده بودند، این دو شهر تازه بنیاد را به مراکزی برای تعلیم و تعلم تبدیل میکرد و غالب بودن فضای جهادی و استقبال از شهادت، مناسبترین اوضاع و احوال را فراهم میساخت تا گرایش به عبادتورزی و کمتوجهی به مظاهر دنیا بر محافل اخلاقی چنین محیطی چیره گردد. در واقع در محیط جهادی کوفه و بصره نه تنها مباحث نظری، بلکه تبادل حدیث نیز بسیار محدود دیده میشد و اشتغال غالب در محافل دینی آموختن قرآن و کوشش در عبادت بود.
کوفه از صدر اسلام همواره به عنوان مرکز گرایشهای علوی و شیعی شهرت داشته است و از مؤثرترین افراد در شکلگیری نخستین آموزشهای اخلاقی در این بوم، برخی از یاران حضرت علی (علیهالسلام) از صحابه و تابعان بودهاند. در واقع تعالیم اخلاقی آن حضرت، حتی در بُعد اجتماعی، سالها پیش از تصدی مسند خلافت، در کوفه رواج یافته، و منشأ تحولات مهم اجتماعی بوده است. کنار نهادن تبعیضهای قبیلهای و قومی و گراییدن به عدالتی یکسان برای قریش و غیر قریش و برای عرب و غیر عرب، اندیشهای بود که در سال ۳ق/ ۵۳م از سوی یاران امام علی (علیهالسلام) به گونهای گسترده به خصوص در کوفه مطرح گردید و به درگیریهای مهم سیاسی انجامید؛ در رأس این حرکت، کسانی چون مالک اشتر، صعصعه بن صوحان، کمیل بن زیاد و عمرو بن حَمِق قرار داشتند
[۴۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۸-۲۶.
که تعلق آنان به تعالیم امام علی (علیهالسلام) بر همگان آشکار بود. گفتنی است که در جریان این حرکت، در کنار اینان برخی چون عبدالله بن کواء برای مذهب او،
[۴۱] محمد ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۳۴۰.
نیز حضور داشتهاند که پس از صفین به جریان اهل تحکیم گراییدند
[۴۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۸-۲۶.
[۴۳] عبدالله بن اباض، رساله الی عبدالملک، ج۱، ص۲۶-۲۷، ضمن العقود الفضیه حارثی.
و این اندیشه اجتماعی را به نسلهای بعدی مُحکمه منتقل ساختند. بهطور کلی، تزکیه نفس همراه با عبادتورزی در بعد اخلاق فردی و عدالتخواهی در بعد اجتماعی، جریانی بود که در حلقه اصحاب کوفی امام علی (علیهالسلام) ادامه یافت و با مبارزات حجر بن عدی و عمرو بن حمق و کشتهشدن آن دو به اوج خود رسید.
[۴۴] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۲۴۷.
[۴۵] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۹۷.
گروهی از تابعان کوفی که صحبت حضرت علی (علیهالسلام) را درک کرده، به ترویج تعالیم آن امام اهتمامی ویژه داشتهاند، نیز بیشتر از آن جهت اهمیت یافتهاند که گفتارها و نامههای آن حضرت را ثبت و ضبط نموده، به نسلهای بعد منتقل کردهاند. به عنوان نمونه، نقش اینان شایان توجه است: زید بن وهب جهنی نخستین گردآورنده نسخهای با عنوان خطب علی (علیهالسلام)
[۴۶] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۱، ص۷۲.
[۴۷] صدوق، محمد بن علی، التوحید، ج۱، ص۷۸- ۷۹.
[۴۸] منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۵۶.
اصبغ بن نباته راوی نسخههای وصیت «من الوالد الفان…» و نامه مالک اشتر
[۴۹] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۳۷.
کمیل بن زیاد راوی گفتارهایی چون وصیت مشهور آن حضرت بدو
[۵۰] امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ج۱۸، ص۳۴۶.
[۵۱] طبری، محمد بن ابیالقاسم، بشاره المصطفی، ج۱، ص۵۱.
وصیتی بلند به روایتی منسوب به کمیل.
[۵۲] ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۱۷۱.
در سخن از دیگر حلقههای آغازین آموزش اخلاقی در کوفه، باید به «قُراء عابد» با دو گرایشِ اصحاب عمر و اصحاب ابنمسعود اشاره کرد. از نامدارترین زاهدان همعصر صحابه اویس قرنی است که از متقدمان اصحاب در مدینه بهره گرفته، و به خصوص از اصحاب عمر به شمار آمده است.
[۵۳] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۰۴.
وی در دوره تعلیم، کوفه را موطن گزیده بود.
[۵۴] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱.
و حلقه او در حقیقت محفلی برای آموزش و تلاوت قرآن بود و اصحاب این حلقه یکی از شاخههای اصلی قراء کوفه را تشکیل میدادهاند.
[۵۵] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۸۰.
[۵۶] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۴.
یاد دائم مرگ و هشیاری نسبت به حقوق الهی از رئوس تعالیم اوست که به تصریح خودِ وی نتیجه آن حزن، فقر و عزلتگزینی برای انسان است، او در کنار این عزلتگزینی بر اقامه حق و امر به معروف به عنوان یک وظیفه تعطیلناپذیر اجتماعی مینگریسته است.
[۵۷] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۴.
[۵۸] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۳.
برای رواج شیوه عبادتورزی نزد دیگر اصحاب کوفی عمر،
[۵۹] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰-۱۱.
[۶۰] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵.
حلقه کوفی اصحاب عمر در کنار حلقه اصحاب ابنمسعود دوام چندانی نیافت و پس از کشته شدن اویس در صفین، میتوان ادامه آن جریان را برای کوتاه زمانی در مکتب محکمه نخستین جست.
حلقه قراء اصحاب ابنمسعود که عبیده سلمانی و علقمه بن قیس در رأس آن قرار داشتند،
[۶۱] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۸۸.
نماینده گرایشی در محافل دینی کوفه بود که میان عمل برای آخرت، تعلیم و تعلم و زندگی متعارف این جهانی جمع کرده بود و در نتیجه زیادهروی در عبادت را توصیه نمیکرد.
[۶۲] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۵۰.
[۶۳] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۴۹.
[۶۴] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴.
این شیوه جمع بین اعمال اخروی و حیات دنیوی در دوره تابعان نسل دوم گرایش غالب بر اخلاق کوفی بود. گرایشی فرعی نیز در میان اصحاب ابنمسعود به ربیع بن خیثم تعلق داشت که خصوصیات کلی تعالیم اویس مانند زهد، عزلت، صمت و نیز تأکید بر امر به معروف را دارا بود.
[۶۵] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۹.
[۶۶] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۸-۱۶.
اما در ورای این سختگیری و دنیاپرهیزیِ ربیع، نظریه خوشبینانه اخلاقیش آموزشهای او را تلطیف مینمود. او چنین میاندیشید که گناه یک بیماری برای روح انسان است و با توبه و استغفار درمان میپذیرد. وی همچنین با مطرح ساختن این نظریه که اطاعت هر انسان از اوامر الهی در حد درک شخصی اوست،
[۶۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۸-۱۹.
از آزردگی درونی مردمان میکاست و اخلاق و تدین را از حالت فضیلتی دست نایافتنی برای عامه خارج میساخت. این اندیشه و نیز موضع ربیع در قبال جنگ صفین
[۶۸] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۱۵.
او را با ریشههایِ اندیشه اِرجاء در کوفه مربوط میسازد. از دیگر نمایندگان این گرایش فرعی باید به همام بن عباده از عابدان و بُرنُسپوشان کوفه اشاره کرد.
[۶۹] عبدالحمید ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۳۴.
سرانجام، در طبقه نخست تابعان کوفه باید از شخصیت پیچیده ابوعبدالرحمان سلمی سخن گفت که در راه ایجاد الفتی میان دو گرایش دینی – سیاسی علوی و عثمانی، گامهایی چون ترویج مصحف عثمانی در کوفه، اما آنچه از تعالیم وی به موضوع بحث ارتباط مییابد، نفی «استثنا در ایمان» است
[۷۰] ابوعبید بغدادی، قاسم بن سلام، الایمان، ج۱، ص۲۱.
[۷۱] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۳.
که پایه نظریه کلامی – اخلاقی «ارجاء» تلقی میگردد، نظریهای که در اواخر سده ۱ق و نیمه نخست سده ۲ق، از گرایشهای غالب در محافل اخلاقی کوفه بود. در نیمه دوم سده ۲ق مکتب اصحاب حدیث در کوفه با رهبری سفیان ثوری، محافل اخلاقی کوفه را زیر نفوذ خود گرفت و کوفه پایگاه مکتبی گسترده و غیر محدود به بوم گردید که با محافل حجاز، خراسان و شام پیوندی استوار داشت و تحولی را در آموزشهای اخلاقی پدید آورد.
۲.۲ – بصره
همانگونه که ابنسعد به صراحت بیان کرده،
[۷۲] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۴.
و شواهد تاریخی نیز تأییدی بر آن است، آموزشهای تابعان نخستین در بصره، بیش از همه متأثر از تعالیم عمر بوده است، ولی در نسل دوم تابعان بصره همچون کوفه تأثیر اصحاب جوانتر چون ابنعباس و ابنعمر دیده میشود. بصره در آغاز اردوگاهی جنگی برای فتوح مشرق بود و همچون کوفه با برخورداری از محیط جهادی آمادگی پرورش گرایشهای دنیاگریزی و عبادتورزی را دارا بود، انتظار چنین است که در بصره نیز گرایش شدید به زهد و عبادت – به ویژه با توجه به تأثر محیط از تعالیم اصحاب عمر – در طبقه نخست تابعان رایج باشد، اما نمونههای شناخته از اینگونه گرایشها در بصره نسبت به کوفه محدودتر دیده میشود.
در رأس قراء عابد بصره در این دوره، عامر بن عبدالله بن عبدقیس جای دارد که حضور او در کنار قراء کوفه در دو جریان مهم تاریخی مشاهده میشود: وی در مبارزات عدالتخواهانه اصحاب امام علی (علیهالسلام) در کوفه ۳۳ق/ ۶۵۳م به عنوان نماینده مبارزات بصریان نقش داشت و گویا از همینرو به شام تبعید شد.
[۷۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷- ۲۸.
[۷۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۳.
[۷۵] عبدالله بن اباض، رساله الی عبدالملک، ج۱، ص۲۷، ضمن العقود الفضیه حارثی.
[۷۶] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۲ به بعد.
او همچنین در صفین در صف قراء کوفه به رهبری عبیده سلمانی در جنگ شرکت جست.
[۷۷] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۸۸.
در وصف زهد او آوردهاند که به شدت از مظاهر دنیا پرهیز داشت، از خوردن گوشت امساک میورزید، از همسرگزینی دوری میکرد و بهسان راهبان برنس میپوشید.
[۷۸] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۳.
[۷۹] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۲، ص۸۷ – ۸۸.
اصولاً شیوه زندگی او با راهبان مسیحی قرابت تمام داشت و شاید از آن تأثیر هم پذیرفته بود، به هر روی، بیراهه نبود که کعب الاحبار او را راهب این امت لقب داده بود.
[۸۰] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷۸.
یافتن عامر بن عبدقیس در کنار قراء کوفه و انزوای او در محیط بصره، در واقع از آن روی بود که بسیاری از قراء بصره در میانه سده ۱ق دارای گرایش دنیاطلبانه بودهاند. اینان به هنگام فرمانروایی سعید بن عاص والی نامحبوب کوفه در عهد عثمان، با او روابط نیکو داشتهاند
[۸۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۷.
و نمایندگان آنان که به دیدار معاویه به شام رفته بودند، در ارزیابی وی عابدانی برخوردار از خلوص نبودهاند.
[۸۲] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۲ -۳.
به هر روی، یکی دیگر از زهاد بصره در عصر تابعان نخستین که او را نیز باید مرتبط با حلقه کوفی اصحاب عمر دانست، هَرِم بن حیان عبدی است که به ویژه از شیوه اویس قرنی متأثر بود
[۸۳] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۳، ص۴۵۹.
و ذکر دائم قیامت و یاد بهشت و دوزخ را عاملی اساسی در ترغیب و ترهیب درونی میشمرد.
[۸۴] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۹۵.
[۸۵] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۲.
[۸۶] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۸۲.
[۸۷] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۵.
[۸۸] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷.
ابوالعالیه ریاحی از برجستگان بصره در همان عصر آموزش مدنی داشت.
[۸۹] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳.
و همانگونه که انتظار میرود، به مقابله با شیوه زهاد پرداخته، از ترک دنیا پرهیز میداد، او با تکیه بر استغفار، بر «رجا» نسبت به آمرزش و رحمت الهی تأکید میکرد.
[۹۰] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳.
[۹۱] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۷- ۱۹.
او در نگرش اجتماعی خود نیز این رجا را تعمیم داده، در موضعگیریهای حساس به وقف و سکوت میگرایید.
[۹۲] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۷- ۱۹.
[۹۳] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲.
[۹۴] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳.
دیگر تابعی بصری مطرف بن عبدالله بن شخیر که او نیز از آموزش مدنی بهره داشت، اعتدالی همراه با ورع را تبلیغ میکرد و گناه را بلوایی عام برای مردم میشمرد و بر رجا تأکید میورزید.
[۹۵] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۳.
[۹۶] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۲، ص۱۹۸.
[۹۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۲، ص۱۹۹.
[۹۸] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۸۹.
سرانجام احنف بن قیس که او را از رجال همین طبقه شمردهاند، بیش از آنکه اخلاقی دینی را مطرح سازد، حکیمی از سنخ حکیمان کهن بود که اندرزها و آموزشهای اخلاقی او در منابع اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
[۹۹] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۲، ص۹۲.
[۱۰۰] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۳۹.
[۱۰۱] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، الحکمه الخالده، ج۱، ص۲۲.
[۱۰۲] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، الحکمه الخالده، ج۱، ص۳۳.
[۱۰۳] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۲، ص۳۷۰.
[۱۰۴] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۲، ص۳۶۵.
[۱۰۵] زمخشری، محمود بن عمر، المستقصی، ج۱، ص۹.
[۱۰۶] زمخشری، محمود بن عمر، المستقصی، ج۱، ص۱۹.
در دوره دوم تابعان بصره، با قوت گرفتن پیوند محافل بصره و حجاز، و به ویژه با بهرهگیری گسترده از تعالیم اصحاب متأخر چون ابنعباس، تعالیم اخلاقی در بصره شکلی مدونتر به خود گرفت. در این دوره، در آموزشهای اخلاقی بصریان دو جهتگیری اصلی دیده میشود: مکتب اهل خوف به رهبری حسن بصری و مکتب اهل رجا به رهبری ابنسیرین، که گاه از این دو گرایش با تعبیر «زهد» حسن و «ورع» ابنسیرین یاد شده است.
در پایان سخن از عراق باید به مکتبی مشترک میان کوفه و بصره، یعنی مکتب محکمه نخستین اشاره کرد که نخستین نظریهپردازان آن از کوفیانِ گراینده به تعالیم عمر بودند،
[۱۰۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲- ۵.
[۱۰۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۹۱.
[۱۰۹] ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۴۶.
اما دیری نپایید که مرکز آنان به بصره منتقل شد. دور نیست آن گروه از قراء عراق که در وقایع پس از اویس در صفین و ماجرای حکمیت از آنان یاد شده، و رهبری ایشان را عبدالله بن وهب راسبی – پیشوای محکمه – داشته است،
[۱۱۰] ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶۱.
قرائی مربوط به حلقه اویس بوده باشند، چنانکه در دورهای متأخرتر در پارهای از آثار محکمه، اویس قرنی به صراحت از پیشینیان مذهب اهل تحکیم و «اهل ولایت» ایشان دانسته شده است
[۱۱۱] ابنسلام اباضی، لواب بن سلام، بدء الاسلام و شرائع الدین، ج۱، ص۹.
[۱۱۲] سیره لبعض فقهاء المسلمین، ص۲۸.
به هر روی محکمه نخستین همچون اویس و قراء حلقه او، در زندگی فردی بر عبادتورزی و دنیاپرهیزی، و در زندگی اجتماعی بر اقامه حق و امر به معروف تکیه داشتند.
[۱۱۳] دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴.
[۱۱۴] مبرد، محمد، الکامل، ج۱، ص۳۸-۴۰.
[۱۱۵] عبدالله بن اباض، رساله الی عبدالملک، ج۱، ص۳۵، ضمن العقود الفضیه حارثی.
[۱۱۶] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۴-۱۶.
در تعالیم محکمه نخستین، خوف از عقاب الهی انگیزه عمل است و مفهوم سعادت با نجات یافتن از آتش دوزخ تبیین میگردد.
[۱۱۷] احسان عباس، شعر الخوارج، ج۱، ص۱۱.
[۱۱۸] احسان عباس، شعر الخوارج، ج۱، ص۶.
[۱۱۹] ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب، ج۱، ص۹۰.
[۱۲۰] مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق، ج۱، ص۸۱.
این اصالتدادن به خوف از عقاب و وعید الهی، پس از افتراق محکمه به گروههای گوناگون، کمابیش میان آنان محفوظ ماند.
[۱۲۱] ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد، المعمرون و الوصایا.
[۱۲۲] پاکتچی، احمد، تحلیلی درباره دادههای آثار شیخ مفید درباره خوارج، ج۱، ص۱۸- ۱۹.
[۱۲۳] احسان عباس، شعر الخوارج، ج۱، ص۳ -۴.
اندیشه امر به معروف و اقامه حکم خداوند در دوره امویان از سوی رجال محکمه گسترش یافت و شکل مبارزهای پیگیر با نظام جور و بیعدالتی اجتماعی به خود گرفت که با قیامهای پیاپی همراه بود.
[۱۲۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۹۱.
[۱۲۵] مبرد، الکامل، محمد، ج۱، ص۸۴.
[۱۲۶] مبرد، محمد، الکامل، ج۱، ص۸۸م.
با وجود اختلافات بنیادین میان محکمه و شیعه، روحیه عدالتخواهی محکمه از سوی امامان اهل بیت (علیهمالسلام) با گونهای تأیید نگریسته شده است.
[۱۲۷] امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱.
[۱۲۸] رهنی، محمد، الفروق، ج۱، ص۱۸، ضمن علل الشرائع ابن بابویه.
[۱۲۹] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۴۴- ۴۵.
۳ – آموزش اخلاق در یمن
تردیدی نیست که تعالیم متقدمان اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون امام علی (علیهالسلام)، ابوذر و معاذ بن جبل بر شکلگیری مکتب اخلاقی یمن تأثیری مهم نهاده است، اما این امر را نباید نادیده گرفت که محیط یمن و همچنین شام، به سبب پیوند سنتی فرهنگ آن با فرهنگ دینی یهودی و مسیحی، بالقوه میتوانست از تعالیم اخلاقی این دو دین تأثیر پذیرد و بالفعل نیز این تأثر تا حدی دیده میشود. سرزمین یمن که از تمدنی کهن برخوردار بود و با فرهنگهای گوناگون آشنایی داشت، کانونی برای رشد «حکمت» به مفهوم باستانی آن نزد اعراب و دیگر سامیان نیز بود، ظاهراً عبارت «الحکمه یمانیه» در حدیث مشهور نبوی، اشارهای به همین نکته بوده است.
[۱۳۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۷۹.
[۱۳۱] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۷۱.
به طور کلی مکتب حاکم بر آموزش اخلاقی در یمن و شام را دستکم در سده ۱ق، باید مکتبی واحد تلقی کرد که عنصر یمانی بر آن غالب بوده است، چه نمایندگان اصلی این مکتب در شام – کعب الاحبار، ابومسلم خولانی و ابوادریس خولانی – افرادی مهاجر از یمن، یا یمانی تبار بودهاند.
در نسل دوم از تابعان یمن، مکاتب دینی آن بوم با حجاز و به ویژه مکه پیوندی استوار داشت و این تابعان به ویژه از تعالیم ابنعباس تأثیر پذیرفته بودند. در شمار اینان، طاووس یمانی فقیه و مفسر برجسته جای داشت که آموزشهایش بیشتر به مکتب مکه نزدیکی داشت و در مقایسه با آموزشهای عالم معاصرش وهب بن منبه، چهره دینی آنها هویداتر بود.
[۱۳۲] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۶۶.
[۱۳۳] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۴، ص۳.
وهب که بیشتر به نقل و ترویج آثار پیشینیان عنایت داشت، از نخستین کسانی بود که تعالیم باستانی اخلاقی را در کنار آموزشهای اسلامی قرار داد و به تنظیم و تدوین اندرزنامه به سبک حکمتهای گذشتگان و با چهرهای دینی، به زبان عربی پرداخت. نسخههایی از اندرزنامه وی با عنوان موعظه وهب بن منبه یا حکمه وهب تا چندین سده در محافل اسلامی تداول داشته است.
[۱۳۴] ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۷۰.
[۱۳۵] اشبیلی، محمد بن خیر، فهرسه ابنخیر، ج۱، ص۲۶۱.
[۱۳۶] اشبیلی، محمد بن خیر، فهرسه ابنخیر، ج۱، ص۲۶۰.
۴ – آموزش اخلاق در شام
در میان صحابه، تعلیمات ابودردا در محیط شام دارای نقشی یگانه است، هر چند نباید از تأثیر تعالیم دیگر صحابیان چون ابوذر و ابوامامه باهلی در این بوم چشم پوشید. ابودردا که معلم قرآن و اخلاق شامیان بود، در آموزشهای خود در جهاتی چون حب فقر و موت و گرایش به ارزش نهادن بر تفکر، به ابوذر نزدیک بود.
[۱۳۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۲۱۸-۲۱۱.
او بر عنصر «اعتبار» عبرتاندوزی نیز در عرض تفکر تکیه میکرد و در واقع همین عبرتاندوزی شخصی بود که در کنار آموختهها از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بزرگان صحابه، ابودردا را به عنوان حکیمی از صحابیان مطرح کرده است.
[۱۳۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۷.
از ابودردا مجموعهای گسترده از اندرزهای حکیمانه برجای مانده است که آنها را به طور پراکنده، یا گرد آمده میتوان در آثار اسلامی بازیافت.
[۱۳۹] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۰۴.
[۱۴۰] جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۲۰.
[۱۴۱] ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، ج۲، ص۲۳.
[۱۴۲] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، الحکمه الخالده، ج۱، ص۲۶.
[۱۴۳] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، الحکمه الخالده، ج۱، ص۷۶.
[۱۴۴] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۲۱۹- ۲۲۵.
[۱۴۵] زمخشری، محمود بن عمر، المستقصی، ج۲، ص۵۶.
[۱۴۶] زمخشری، محمود بن عمر، المستقصی، ج۲، ص۳۴۶.
در نیمه نخست سده ۱ق، کعب الاحبار که یک یهودی تازه مسلمان از حمیر بود، به شام آمد و در حمص سکنی گزید. او که به سبب آگاهی گستردهاش بر آثار و حِکم یهود به «کعب الاحبار» شهرت یافته بود، نقش انکارناپذیری در گسترش اندرزنامهها یا قصص پند آموز برگرفته از یهود یا منتسب به آنان ایفا نموده است.
[۱۴۷] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۵، ص۳۶۴- ۳۹۱.
این مکتب اخلاقی که کعب در رأس آن قرار داشت، بر پایه حکمت و قصص نهاده شده بود.
[۱۴۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۸.
در دهههای میانی سده ۱ق، گروهی از قاریان شام به زهد گراییده بودند که در رأس آنان ابومسلم خولانی جای داشت.
[۱۴۹] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۸۵.
به شمار آمدن ابومسلم در عداد «زهّاد ثمانیه» از سوی عراقیان
[۱۵۰] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۵، ص۱۲۰.
و نقش میانجیگرانه او در جنگ صفین
[۱۵۱] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۸۵.
مینمایاند که او نه در روزگاران بعد، که در عصر حیاتش شخصیتی مقبول و پرآوازه یافته، شامیان او را «حکیم امت» لقب داده بودند.
[۱۵۲] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۲۰.
وابستگان به حلقه ابومسلم خولانی با نزدیک شدن به شیوههای زهد عراقی، از مجالست و معاشرتهای اجتماعی کناره میگرفتند.
[۱۵۳] [ابونعیم اص
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 